مهمترین چالش های امسال صنعت سرب و روی
یک فعال حوزه سرب و روی در یادداشتی مهمترین چالش های امسال صنعت سرب و روی را بررسی کرد.
به گزارش اکونگار و به نقل از دنیای اقتصاد، محمد حیدرزاده، فعال حوزه سرب و روی در یادداشتی نوشت:
مهمترین چالش صنعت سرب و روی طی ۶ ماه ابتدایی سال جاری کمبود و محدودیتهای برقی بود که در کل کشور برق کارخانهها به شدت کاهش یافته بود و در بیشتر اوقات به دلیل محدودیتهای برقی خط تولید به مرحله توقف رسیده است.
صنعت سرب و روی طی سالهای گذشته نیز با چالش برق مواجه بوده است و از این رو فعالان و صنعتگران این حوزه پیش از آغاز فصل گرما پیشبینیها و تمهیداتی را اندیشیده بودند تا عواقب ناگوار ناشی از قطعیهای پی در پی برق به حداقل برسد.
با وجود این معضل سالانه تولیدکنندگان و صنعتگران در تلاش هستند که میزان تولید سرب و روی را حفظ کنند و با حداکثر تلاش بتوانند آمار تولید را جابهجا کنند.
با توجه به اینکه شرکتها و کارخانهها نیروگاه اختصاصی ندارند و تامین برق بر عهده دولت است، بنابراین باید استراتژی کلان دولت و وزارت صنعت، معدن و تجارت با برنامههای وزارت نیرو هماهنگ باشد تا برق موردنیاز صنایع مختلف همچون صنعت سرب و روی تامین شود.
نبود برنامههای توسعهای و ناهماهنگی بین وزارتخانههای مختلف و دولت جای تاسف دارد و در نهایت دود این بیتدبیریها در چشم صنعتگر و تولیدکننده میرود و ادامه این روند موجب تعطیلی خطوط تولید خواهد شد.
یکی دیگر از چالشهای تکراری صنعت سرب و روی تامین مواد اولیه و خاک است که در ۶ ماه ابتدایی سال جاری نیز همچون سالهای گذشته تولیدکنندگان را با معضل جدی مواجه کرده است.
باوجود ذخایر معدنی قابل توجه در کشور به دلیل اینکه میزان مواد معدنی استخراجشده کم است، ناگزیر یکسری از تولیدکنندههای شمش روی خاک موردنیاز خود را از کشورهایی همچون ترکیه و آفریقا تامین میکنند.
کمبود ماشینآلات معدنی و نداشتن برنامه مدون و صحیح ازجمله دلایلی هستند که استخراج به میزان کافی انجام نمیشود.
ایران به عنوان ششمین کشور دارنده معادن روی در دنیا شناخته شده است اما مواد موردنیاز واحدهای صنعتی را از سایر کشورها تامین میکند که این موضوع برای کشور غنی همچون ایران باعث تاسف و نگرانی است، برای حل این معضل نیز باید تدبیری اساسی توسط وزارت صمت و دولت اندیشیده شود تا صنعت سرب و روی ایران به جایگاه واقعی خود در سطح دنیا برسد.
شمش روی و شمش سرب در این صنعت ازجمله محصولات صادراتی به حساب میآیند و محصولات زنجیره نهایی صادر نمیشوند یا به میزان خیلی کم از کشور خارج میشوند که این موضوع نیز یکی از مواردی است که صنایع پاییندستی باید به آن توجه کند، چراکه این حوزه نیز استحقاق توسعه دارد و در این راستا صنایع پاییندستی ملزم به تقویت هستند تا محصولات با ارزش افزوده بالاتری وارد بازارهای بینالمللی شود و از صادرات شمش خام جلوگیری به عمل آید.
چیزی حدود ۲۲۰ هزار تن شمش روی در کشور تولید میشود که از این میزان ۷۰ هزار تن در داخل مورد استفاده قرار میگیرد و مازاد آن صادر میشود و به طور کلی عمده تولیدات شمش سرب و روی وارد بازارهای بینالمللی میشود که بهتر است شمش ابتدا به محصول با ارزش افزوده بالاتر تبدیل شده و سپس صادرات انجام شود.
قیمتگذاری شمش بر اساس LME لندن انجام میشود و نرخ دلار و یورو در این خصوص از اهمیت بالایی برخوردار است. در بازار سرب و روی نیز همچون سایر صنایع قیمتگذاری دستوری هیچگاه موثر و مفید نبوده است.
مصرفکننده و تولیدکننده از روند قیمتگذاری دستوری تبعیت نمیکنند و قیمتهای جهانی را ملاک عمل خود قرار میدهند. قیمتها باید آزاد و شناور باشند تا عرضه و تقاضا به تعادل برسند و در نهایت معامله انجام شود. به طور کلی تعیین قیمت پایه توسط دولت و بورس کالا معمولا پاسخگو نیست و روند دستوری به جز آسیب به صنعت هیچ فایده دیگری ندارد.
مساله دیگر میزان حقوق دولتی است که طی سالهای اخیر با افزایش بیرویه همراه بوده و این موضوع باعث شده که برخی از معدنداران دست از کار بکشند یا از ارائه آمار درست امتناع کرده و اعداد و ارقام غلط را ارائه میکنند. افزایش چند صد درصدی میزان حقوق دولتی تصمیم اشتباهی بود که باید مورد بازنگری قرار گیرد.
با وجود تمام مشکلات و در صورت رفع مشکل برق برای ادامه سال پیشبینی میشود که چیزی حدود ۵ یا ۶ درصد میزان تولید افزایش یابد، در غیر این صورت صنعت سرب و روی روند فعلی را در پیش خواهد گرفت.