آمارهای تکان‌دهنده از خانواده های تک نفره ایرانی

دبیر مرکز مطالعات راهبردی جمعیت کشور می‌گوید: نزدیک به ۲۵ میلیون خانوار در ایران وجود دارد که از این تعداد ۳ میلیون خانوار «تک‌نفره» زندگی می‌کنند.

به گزارش اکونگار به نقل از همشهری آنلاین، پنج سال پیش بود که دولت بریتانیا اعلام کرد وزارت امور تنهایی تاسیس خواهد کرد و این کار را هم کرد. دلیل این اقدام، مقابله با تنهایی و انزوای اجتماعی شهروندان اعلام شد. بعد از بریتانیا، ژاپن هم دست به تشکیل وزارت تنهایی زد و برای آن وزیر تعیین کرد. چراکه به خصوص بعد از شیوع کرونا آمار خودکشی در این کشور افزایش چشمگیری پیدا کرد و مزید بر پیری جمعیت شد.

طبق آخرین سرشماری که مربوط به سال ۱۳۹۵ می‌شود، در حال حاضر حدود ۲۵ میلیون خانوار در ایران وجود دارد که حدود ۱۳ درصد از کل خانوارها، «تک‌نفره» هستند؛ یعنی تنها و مجردی زندگی می‌کنند.

جمعیت‌شناسان می‌گویند تمایل به زیست تک‌نفره فقط مربوط به مجرد ماندگان بالای ۳۵ سال یا زوج‌هایی که از هم جدا می‌شوند، نیست و بین جوانان زیر ۳۰ سال هم افزایش ‌یافته است. البته به دلیل مشکلات اقتصادی، کم نیستند جوانانی که دور زندگی مجردی را خط کشیده و به اجبار به خانه والدین خود بازگشته‌اند اما این موضوع هنوز منجر به کاهش آمار خانوارهای یک‌نفره نشده است.

تحقیقات بین‌المللی نشان می‌دهد افرادی که تنها زندگی می کنند، ۱.۵ تا ۲.۵ برابر بیشتر از افراد دیگر در معرض ابتلا به یکی از شایع‌ترین نوع بیماری‌های روانی قرار دارند. این بیماری‌های روانی شامل افسردگی، ترس، اختلال وسواس، اضطراب و ... می‌شود و تمام گروه‌های سنی و جنسیت‌ها را هم شامل می‌شود.

کارشناسان معتقدند زندگی‌ مجردی علاوه بر این که از عوامل بحران سالمندی در ایران در سال‌های آینده به شمار می‌رود، می‌تواند بیماری‌های روانیِ متعددی را نیز به دنبال داشته باشد. چراکه هرچقدر تنهاتر و بسته‌تر و منزوی‌تر زندگی را بگذرانیم و ارتباطات اجتماعی کافی نداشته باشیم، ذهن و روان ما بیشتر در تنگنا قرار خواهد گرفت و حتی جسم را نیز دچار مشکلات و بیماری‌های فراوانی خواهد کرد.

بعضی تحقیقات می‌گویند تنهایی خطر مرگ زودرس را نیز به دنبال دارد. چراکه هیچ انسانی به دلیل آفرینش خاصش تمایل ندارد تا پایان عمر تنها بماند.

البته دکتر علیرضا تبریزی، روانشناس در گفتگو با همشهری به این موضوع اشاره می‌کند که لزوما تنها بودن و تنها زندگی کردن نمی‌تواند مشخص کند که ما درگیر اختلال خاصی می‌شویم یا نمی‌شویم. چیزی که اهمیت دارد، «کیفیت زندگی ما در زندگی مجردی و زندگی متأهلی» است. ممکن است ما متأهل باشیم و کیفیت زندگی بالایی را تجربه کنیم و ممکن است کیفیت پایینی را تجربه کنیم. همین اتفاق در زندگی مجردی هم رخ می‌دهد. پس باید ببینیم چه چیزی در زندگی مجردی و متأهلی اهمیت دارد و کیفیتش را بالا یا پایین می‌برد.

 

دکتر تبریزی می‌گوید: گذشته از این حرف، مقالات و تحقیقات زیادی در دنیا انجام شده که نشان می‌دهد طول عمر متأهل‌ها از طول عمر مجردها بیشتر است و امید به زندگی در افراد متأهل بیشتر است. هرچند زندگی مجردی ممکن است ظاهرا خیلی جذاب به نظر برسد، اما نداشتن یک همدم و هم‌صحبت پایدار که بتواند چند ده سال کنار آدم باشد، می‌تواند برای خیلی از افراد زجرآور باشد. مگر این که فرد آن را انکار کند.

این روانشناس ادامه می‌دهد: از طرف دیگر، شاید تنها بودن بتواند دردسرهایی را ایجاد کند، اما لزوما این طور نیست که باعث ایجاد یک اختلال روانی خاصی شود. برای رسیدن به این نتیجه باید کیفیت تنهایی و تأهل فرد بررسی شود. باید ببینیم معیارهای یک فرد برای زندگی شاد و خوب چیست و بر اساس آن معیارها تصمیم بگیریم که آن آدم بهتر است مجرد زندگی کند یا متاهل باشد. مثلا یک نفر معیارش رفاه بیشتر است، یکی آزادی بیشتر. برای هرکس متفاوت است.

دکتر تبریزی می‌گوید: درمجموع تنها زندگی کردن می‌تواند احساس افسردگی، اضطراب و غم فراوان تولید کند. حالا این غم فراوان منجر به افسردگی بشود یا نشود، جای بحث دارد. درکل اضطراب و غم زیاد می‌تواند خود را به شکل‌های مختلف نشان بدهد. مثلا می‌تواند خود را با احساسات دیگر مثل پرخاشگری نشان دهد. دلیلش هم این است که انسان موجودی اجتماعی است و نبودنش در اجتماع برایش آزاردهنده است و خانواده، بخشی از این اجتماع است و نداشتن خانواده ممکن است این بخش از نیازش را تحت تاثیر قرار دهد و آزارش دهد.

برخی از افراد، تنهایی را دوست دارند و در عین حال می‌ترسند که تنها ماندن منجر به بروز بیماری‌ها و اختلالات روانی در آنها شود. در بین بسیاری از مردم این شایعه وجود دارد که تنهایی آلزایمر می‌آورد.

دکتر مُنا کَروندی، روانپزشک و متخصص اعصاب و روان در این خصوص به همشهری می‌گوید: «این که تنهایی و تنها زندگی کردن به تنهایی بتواند به عنوان یک عامل منجر به بروز آلزایمر شود، نه این طور نیست و این اتفاق نخواهد افتاد.»

دکتر کروندی ادامه می‌دهد: «این که فرد به یک بیماری مبتلا شود، بستگی به فاکتورهای خطری دارد که برای آن بیماری مطرح است. فراموشی انواع مختلفی دارد اما ما به صورت عمومی فقط آلزایمر را می‌شناسیم. ولی دمانس یا فراموشی انواع زیادی دارد.»

این روانپزشک می‌گوید: «آن نوع فراموشی که از نوع آلزایمر است، معمولا یک ریشه ژنتیک دارد و یک سری از بیماری‌های اعصاب و روان مثل افسردگی‌ها و اختلال دوقطبی اگر درمان نشوند، ریسک‌هایی برای ابتلا به آلزایمر به شمار می‌روند. اگر فراموشی را از نوع فراموشی‌های عروقی در نظر بگیریم که اسم‌شان آلزایمر نیست و به آنها دمانس عروقی می‌گویند، آنها هم یک سری ریسک‌فاکتورها مثل افزایش وزن، چربی خون و مشکلات عروقی دارند که به عنوان ریسک‌فاکتورهای بیماری آلزایمر مطرح می‌شوند.»

دکتر کروندی ادامه می‌دهد: «اگر فرد حالتی داشته باشد که به دلیل افسردگی، حس تنها بودن داشته باشد و افسردگیش درمان هم نشود، این می‌تواند ریسک ابتلا به آلزایمر را برای فرد افزایش دهد. ولی تنهایی معمولا به این صورت به وجود می‌آید که فردی که مبتلا به آلزایمر می‌شود، معمولا از اجتماع فاصله می‌گیرد، ارتباطات بین فردیش محدود می‌شود، فعالیت‌های اجرایی و اداره امور مالی و روابط بین فردی را نمی‌تواند اداره کند و این تنها گذاشته شدن توسط دیگران، خطر پیشرفت آلزایمر را بیشتر می‌کند. یعنی فردی که آلزایمر داشته باشد و تنها گذاشته بشود یا ارتباطات خود را محدود کند، بیماری آلزایمرش پیشرفت می‌کند.»

این متخصص اعصاب و روان توضیح بیشتری می‌دهد و می‌گوید: «اگر فرد ارتباطات بین فردی و اجتماعی‌اش محدود شود، کسی را نبیند، اخبار گوش ندهد، با کسی مراودات مالی نداشته باشد و نتواند مثلا از اپلیکیشن‌ها استفاده کند، فعالیت‌های اجرایی مغز کاهش پیدا می‌کند و فعالیت مغز کم یا ضعیف بشود، خطر پیشرفت آلزایمر بیشتر می‌شود. اما این که «تنهایی» به تنهایی بتواند به عنوان یک عامل منجر به آلزایمر عمل کند، خیر، این طور نیست و این اتفاق نخواهد افتاد.»

 

از دیگر رسانه ها
دیدگاه