پزشکان عمومی دیگر کار نمیکنند
محمد رئیسزاده، رئیس سازمان نظام پزشکی میگوید: «چند میلیارد هزینه آموزش یک پزشک میشود اما به دلیل مشکلات معیشتی یا از کشور مهاجرت میکنند یا به شغل دیگری روی میآورند. تعداد مهاجرتهای شغلی بیشتر از مهاجرت از کشور شده است. ۲۰ هزار پزشک عمومی دیگر کار نمیکنند. ما کمبود متخصص داریم اما بیش از آن مشکل در توزیع نامناسب پزشکان است. ۴۵ درصد از آنها در پنج کلانشهر ساکن هستند.»
به گزارش اکونگار، به نقل از تجارت نیوز، نظام سلامت ایران با چالشهایی مانند مهاجرت پزشکان، نارضایتی از تعرفهها و کمبود متخصص مواجه است. چالشهایی که در سالهای اخیر بارها خبرساز شده است.در این رابطه محمد رئیسزاده، رئیس سازمان نظام پزشکی ایران، مشکلات حوزه بهداشت و درمان را بررسی کرد.
فکر میکنید علت میزان بالای تمایل به مهاجرت در میان پزشکان چیست؟
مهاجرت یک پدیده جهانی است. در رشته پزشکی هم مانند سایر رشتهها صورت میگیرد. تعدادی از مهاجرتها در هر صورت رخ میدهد و به هیچ موضوعی ارتباط ندارد. فرض کنید همه شرایط پزشکی در جامعه ما ایدهآل باشد؛ باز هم برخی به دلایل شخصی و خانوادگی تمایل به مهاجرت دارند. این موضوع، پدیده ناشناختهای نیست. این ماجرا از قبل بوده و در آینده هم خواهد بود. آنجا برای ما نگرانکننده است که فرد اهل مهاجرت نیست و به دلایل شغلی و کسبوکار مجبور به مهاجرت میشود. اینجا ما باید نگران باشیم.
هرچند همه مهاجرتهای در حوزه تخصصی نگرانکننده است، چون خودمان به آنها نیاز داریم. نیروهای متخصص، بسیار کیفی هستند. در حوزه پزشکی این دو مولفه بیشتر است. یعنی نیاز کشور به نیروهای تخصصی حوزه سلامت بسیار زیاد است. بنابراین خروج حتی یک نفر از آنها هم ضایعه و ضرر است. نیروهای ما در حوزه سلامت زبانزد است و نیاز به اثبات ندارد. برای نیروهای حوزه سلامت سرمایه زیادی هزینه میشود. چون طول دوره، زیاد و آموزش در رشته پزشکی نیز یکی از پرخرجترین آموزشهاست. هزینهها مطالعه و برآورد شده، اما با توجه به نوسان قیمتها و تورم، هزینههای دقیق را باید از وزارت بهداشت گرفت. در برههای اعلام شد که چند میلیارد برای یک دانشجوی پزشکی هزینه میشود ولی عدد دقیق آن را در ذهن ندارم. حدود 15 سال برای آموزش یک فوق تخصص باید هزینه شود. چند سال هم باید کار کند تا تجربه کسب کند. این تجربه گاهی به قیمت بیماری و جان مردم هم کسب میشود. حالا با چنین هزینهای، شرایط را طوری طراحی کنیم که مهاجرت کند و در کشور دیگری خدمت کند.
عدد مطلق مهاجرت پزشکان، نسبت به تعداد پزشکانی که در کشور خدمت میکنند، عدد بسیار بالایی نیست. اما با توجه به دلایلی که گفتم، همین عدد هم نگرانکننده است. ما گزارشی مفصل را برای مسئولان فرستادیم. اکنون نمیتوان گفت به مرز بحرانی رسیدهایم، اما باید حتما حساس شویم که در آینده بدتر نشود. بر اساس این گزارشی که دادم، هم در مرکز پژوهشهای مجلس جلساتی تشکیل شد و هم شورای عالی امنیت ملی به موضوع ورود کرد. ریاست جمهوری و معاونت علمی و فناوری هم پیگیر هستند. بالاخره به اندازه کافی حساس شدند. گاهی طوری عمل میکنیم که فرد برخلاف میل باطنی خود اقدام به مهاجرت میکند.
بحث مهاجرت جنبه بسیار مهم دیگری دارد؛ یعنی مهاجرت شغلی. یعنی شخص از کشور مهاجرت نمیکند، اما از شغل خود مهاجرت میکند. چه از شغل پزشکی و دندانپزشکی و داروسازی به شغل غیرتخصصی برود، چه در همان حوزه پزشکی از حوزه تخصصی خود به حوزهای که چندان نیاز نیست برود. مانند متخصصی که به دلایل معیشتی و تعرفههای نامناسب به کارهای زیبایی میرود.
عدد مهاجرت شغلی از مهاجرت از کشور، بیشتر است. نتیجه اما همان است. فردی که هزینه بسیاری برای او شده، از میدان ارائه خدمتی که برای او پیشبینی شده بود، خارج میشود. حالا یا از کشور میرود یا به شغل دیگری میرود. مهاجرت شغلی برای ما بسیار مهمتر است و بهتر میتوانیم برای آن تدبیر کنیم، چون در داخل کشور هستند. کسی که از کشور رفته را دیگر نمیتوان کاری کرد، به سختی میتوان او را برگرداند. اما پزشکی که در داخل کشور است را میتوان کاری کرد که در رشته اصلی خود با طیب خاطر ادامه دهد.
این مهاجرتها چه تاثیری بر نظام سلامت کشور دارد؟
پیشتر آماری محاسبه کردیم که بر اساس آن حدود 20 هزار پزشک عمومی در کشور دیگر کار پزشک عمومی نمیکنند. حالا یا پزشکی را کنار گذاشتهاند یا به حوزههایی رفتهاند که نیاز ضروری مردم نیست.
بحث مهاجرت جنبه بسیار مهم دیگری دارد؛ یعنی مهاجرت شغلی. آمار مهاجرت شغلی بیشتر از آمار مهاجرت از کشور است. حدود 20 هزار پزشک عمومی در کشور دیگر کار پزشک عمومی نمیکنند. حالا یا پزشکی را کنار گذاشتهاند یا به حوزههایی رفتهاند که نیاز ضروری مردم نیست.
اشاره کردید که مهاجرت از کشور و مهاجرت شغلی در حالی انجام میشود که کشور نیاز شدید به آنها دارد. در حال حاضر چه تعداد پزشک عمومی و متخصص در کشور داریم؟ استاندارد جهانی چقدر است؟
بحث استاندارد نیاز به پزشکان در کشور باید اصلاح شود. به طور کلی بحثی با عنوان چگالی ارائهدهندگان خدمات سلامت داریم که شامل چند گروه (پزشک، دندانپزشک، پرستار، ماما، داروساز و…) میشود و باید آنها را با هم ببینیم. در کشور ما این اصل مهم را کنار گذاشتهاند و فقط بر افزایش شاخص پزشکی تاکید میکنند.
قطعا به افزایش ظرفیت نیاز داریم، اما چگونه باید آن را اعمال کرد. اینکه روی کاغذ بنویسند، ظرفیت پزشکی هشت هزارتاست و باید آن را 12 هزارتا کرد؛ یعنی خوابگاهی که ظرفیت آن سه نفر بوده، اکنون 6 نفر شده و اگر قبلا 10 دانشجو بالای سر بیمار میرفتند، اکنون 20 نفر شدهاند. اگر قبلا چهار رزیدنت به اتاق عمل میرفتند، اکنون هشت نفر میروند. زیرساختها را که افزایش ندادهاند.
زمانیکه زیرساخت را افزایش ندهید، کیفیت آموزش کم میشود. افزایش ظرفیت بیکیفیت جز افزایش بار هزینهها و ضرر زدن به سلامتی مردم، هیچ نتیجهای ندارد. روی کاغذ دلمان را خوش میکنیم که سرانه ما از 16 مثلا به 60 رسیده است. چین این روش را امتحان کرد، شکست خورد و برگشت. برخی از دوستان میخواهند همین مسیر را ادامه دهند و همین کار را هم کردهاند. ما میگوییم دانشگاهها را بررسی کنید، هر دانشکده که ظرفیت (استاد، خوابگاه، بیمارستان، تخت آموزشی، آزمایشگاه و…) دارد، هر چقدر شد افزایش دهید. ما مخالف نیستیم. اما اینکه دانشکدهای 70 نفر ظرفیت دارد، همین حالا 100 نفر را پذیرش کردید و حالا میخواهید آن را به 120 نفر برسانید. این دیگر آموزش نیست. یا اینکه در هر شهر کوچکی یک دانشکده پزشکی راه انداختهاند.
چند سال دیگر این پزشکان معضلی روی دستتان میشود که باید معیشت آنها را تامین کنید، کیفیت ندارند، مردم به آنها اعتماد نمیکنند، به دلیل درمانهای القایی به مردم آسیب میزنند و خطاهای پزشکی افزایش پیدا میکند. مردم هم برای درمانهای ضروری به کشورهای دیگر خواهند رفت. (آنها که توانایی مالی داشته باشند)
در حال حاضر کشور چقدر با کمبود متخصص مواجه است؟
در برخی از رشتهها استاندارد داریم؛ مانند جراحان مغز و اعصاب. سازمان جهانی بهداشت توصیه کرده که حداقل به ازای هر میلیون نفر باید چهار متخصص مغز و اعصاب داشته باشیم، اما عددی که ما اکنون داریم 13 نفر است؛ یعنی سه برابر توصیه سازمان جهانی بهداشت.
مهمتر از کمبود متخصص (که داریم)، مشکل توزیع پزشکان است. تعداد جراحان مغر و اعصاب ما در کشور نسبت به کشورهای دیگر، بسیار خوب است اما بیش از 45 درصد از آنها در شهر تهران ساکن هستند.
توزیع پزشکان در کشور ناعادلانه است. 45 درصد از متخصصان ما در پنج کلانشهر ساکن هستند؛ یعنی در تهران، شیراز، اصفهان، تبریز و مشهد. باید بررسی کنیم که چرا نمیتوان متخصصان را در سایر شهرها ماندگار کرد.
در چه رشتههایی بیشتر با کمبود متخصص مواجه هستیم؟
در بعضی از رشتههای مادر مانند بیهوشی، داخلی و اطفال، زنان و زایمان با کمبود مواجه هستیم و در آینده بیشتر از سایر رشتهها کمبود خواهیم داشت. اینها رشتههایی هستند که همین حالا رغبت پزشکان عمومی برای ورود به آن کم شده است. ظرفیت آنها در آزمون دستیاری پر نمیشود. در استانی که اخیرا رفتم، رئیس دانشگاه میگفت 12 نفر ظرفیت داشتند اما 2 نفر شرکت کرده بودند.