بحران اصلی از بین رفتن امنیت سرمایهگذاری است / اقتصاد ایران درگیر دستور است
علی کفاشیان معتقد است تا وقتی ادارهی اقتصاد کشور با فرمان سیاست صورت گیرد، وضعیت بهتر از این نخواهد شد و از بین رفتن امنیت سرمایهگذاری به بحران اصلی کشور تبدیل میشود.
به گزارش اکونگار به نقل از خبرآنلاین، علی کفاشیان هر چند به واسطهی حضور در فدراسیون فوتبال چهرهای شناخته شده در میان ورزشیهاست اما سالهای طولانی حضورش در بانک مرکزی از وی کارشناسی ارزی و اقتصادی ساخته است که وجه کمتر شناخته شدهی شخصیت وی است.او پیش از این مدیرکل اداره سیاستهای ارزی و معاون اداره ارزی بوده است. علی کفاشیان به سئوالاتی دربارهی عملکرد دولت سیزدهم و شرایط ادارهی این حوزه پاسخ داد.
کفاشیان در پاسخ به این سئوال که آیا عملکرد دولت سیزدهم در ادارهی ارز را مناسب میدانید یا خیر؟ گفت: هر چند دو سال از عمر دولت سیزدهم گذشته است اما من هنوز چیزی ندیدم که بر مبنای آن بخواهم نظر بدهم و قضاوت کنم. بانک مرکزی در همین دورهی دو ساله، شاهد حضور دو رییس کل بانک مرکزی است. رییس کل اول که در اجرای سیاستها شکست خورد و در نتیجه دولت تن به تغییرش داد و کارنامهی آقای فرزین، فردی که امروز عهدهدار ریاست کلی بانک مرکزی است نیز قابل ارزیابی نیست چون با شش ماه و یک سال حضور نمیتوان در این حوزهها نظر داد.
وی گفت: شاید دو سال دیگر، به شرط ماندگاری آقای فرزین بتوانیم در این مورد نظر بدهیم اما تا الان من سیاست ارزی منسجم و مشخصی را ندیدم که بر مبنای آن بخواهم نظر بدهم .
وی به سابقهی حضور خود در بانک مرکزی اشاره کرد و گفت: من از سال 1355 در بانک مرکزی بودم و اتفاقا در بخش ارزی عهدهدار مسئولیتهایی شدم. هم مدیر کل اداره سیاستهای ارزی بودم و معاون اداره ارزی. میتوانم بگویم که بیشترین بحران ارزی در ایران ناشی از تصمیمگیری سیاسی است.
اداره ارز با ابزار سیاست
کفاشیان در توضیح این مطلب ادامه داد: دولت به جای آنکه اقتصادی فکر کند و از نظر کارشناسان اقتصادی برای ادارهی حوزهی ارزی بهره ببرد، با ابزارهای سیاسی و تفکرات سیاسی درصدد ادارهی بازار ارز است. به عبارت دیگر آنها فقط تلاش میکنند جامعه را ناراحت نکنند و مدام روی این مساله مانور میدهند که قرار نیست قیمت ارز بالا برود این در حالی است که چشمانداز بازارها در اثر این سیاستهای غیراقتصادی قابل پیشبینی نیست و ثباتی نیز در این سیاستها وجود ندارد.
او با اشاره به اینکه تصمیمگیری در حوزهی ارز یک سره سیاسی است، گفت: نتیجه این نگرش سیاسی و محافظهکاری نیز در بازار ارز به وضوح قابل مشاهده است. وقتی شما مدام میخواهید جامعه از افزایش قیمت ارز ناراحت نشود، نتیجهاش میشود وضعیتی که امروز با آن روبرو هستیم.
تکرار تجربههای شکست خورده در سه دهه
او به وضعیت ادارهی امور ارزی در ابتدای دهه هفتاد شااره کرد و گفت: یادم هست در سال 1370 نیز وضعیتی مشابه سالهای اخیر ایجاد شد؛ برای اطمیناندهی به بازار مدام میگفتند ما به اندازهی کافی ارز داریم و هیچ مشکلی در این بخش نیست. درهای بازار را باز کردند و در مدتی کوتاه به جای آنکه کالاهای اساسی وارد کشور شود، انواع لوازم بهداشتی غیرضروری و لوازم آرایشی و خودرو و ... سرازیر کشور شد و در اثر فشار تقاضا ، قیمت ارز بالا رفت، به سرعت راه ورود این کالاها را بستند و نتیجه سرعت گرفتن روند افزایش قیمت ارز بود، ساده بگویم اگر تا پیش از بگیر و ببند قیمت ارز مثلا روزی یک تومان بالا میرفت، پس از این اتفاق بهای ارز روزی پنج تومان افزایش یافت.
کفاشیان در ادامه این مطلب افزود: ان زمان دکتر نوربخش رییس کل بانک مرکزی بود و برای شرکت در اجلاسی عازم صندوق بینالمللی پول شد. به من که مدیر کل ادارهی سیاستها و معاونت ارزی بانک مرکزی بودم توصیه کرد اگر قیمت ارز در بازار آزاد بالا رفت، شما هم قیمت را بالا ببرید. وقتی ایشان رفت، با شرایط عجیبی روبرو شدیم . قیمت ارز روز به روز بیشتر میشد و ما هم مدام نرخ را بالا میبردیم. ناگهان از امریکا با من تماس گرفت و گفت چه میکنید؟ چرا قیمتها در حال افزایش است؟ گفتم خودتان این توصیه را داشتید، همان جا گفت این روند را متوقف کن و در نتیجه قیمت ارز در 170 تومان ثابت نگه داشته شد اما روند افزایش نرخ هیچگاه متوقف نشد.
مدیرکل اسبق اداره سیاستهای ارزی گفت: جدا از برخورد سیاسی با مسالهی ارز، اتفاق ناگوار دیگری هم رخ داده که بسیار با اهمیتتر از مورد اول است. من برای نشان دادن اهمیت این اتفاق باز هم به تجربه دهه هفتاد اشاره میکنم، تجربهای که البته تکرارشونده است.
او گفت: بحران اصلی ما از بین رفتن امنیت سرمایهگذاری است. وقتی در آن دورهی زمانی ارز گران شد ناگهان ریختند در بازار و کسانی که تاجر بودند و ارزهای کلان گرفته بودند را دستگیر کردند. نتیجهی این کار از بین رفتن امنیت سرمایهگذاری در کشور بود. همان زمان هفتاد تا هشتاد درصد سرمایههای ارزی ما از ایران خارج شد و به دوبی رفت و در نتیجه دوبی آباد شد. این مطلب را درک میکنید؟
وی افزود: اتفاقا کوچ سرمایهها بحران ارزی ما را تشدید کرد. در دورهای این سرمایههایی که از ایران فرار کردند دوبی را آباد کردند و بعد ترکیه در اثر فرار سرمایههای ایرانی به این کشور آباد شد. همین امر نشان میدهد با چه سیاستهایی کشور را از سرمایه تهی کردیم و کشورهای اطراف آباد شدند.
او با اشاره به اینکه اقتصاد ایران درگیر دستور است، گفت: زمانی مدیر نظارت ارز بودم، بخشنامهای را ابلاغ کردند و گفتند اجرا کنید. همان زمان هشدار دادم اگر این بخشنامه اجرا شود، یک شبه عدهای ثروت بادآورده به دست میآورند وعدهای ورشکست میشوند، اما چون نگاه کوتاهمدت است، فشار میآوردند برای اجرا و نتیحه این میشود که میبینید.
او گفت: تا وقتی ادارهی اقتصاد کشور با فرمان سیاست صورت گیرد، وضعیت بهتر از این نخواهد شد.
خاطرهای از زمان اجرای قطعنامه 598
او در پاسخ به این سئوال که در روزهای منتهی به پذیرش قطعنامه 598، در سی و پنج سال پیش چه شد که بانک مرکزی خود را از ادارهی بازار کنار کشید و آن شوک به وقوع پیوست؟ گفت: بازار ارز ایران روزهای عجیبی را پشت سر گذاشته است، یکی از عجیبترین این مقاطع همان زمان پذیرش قطعنامه 598 بود. تحول عجیب بازار ارز در ان مقطع زمانی به فشار روانی سنگینی برمیگشت که به بازار وارد شد. خیلیها فکر میکردند با پذیرش قطعنامه همه چیز روبراه میشود و همه چیز برمیگردد سرجایش. البته اتفاقی به مراتب کمرنگتر در دورهی پذیرش برجام رخ داد اما به واسطهی تجربهی قطعنامه همه میدانستند که به زودی اوضاع دوباره برمیگردد و قرار نیست مشکلات حل شود و در نتیجه شوک کاهشی بسیار کمتر بود.
او گفت: در زمان پذیرش قطعنامه 598 واقعا برخی ورشکست شدند و برخی نیز وضعشان خوب شد. یادم هست برادر من انبوهی فرش دستباف به قیمت 10 هزار دلار خریده بود که ارزش آن بعد از پذیرش قطعنامه سه هزار دلار شد. همان زمان کسانی که صبر و حوصله داشتند، متضرر نشدند.