تبعات یارانه ارز ترجیحی کالاهای اساسی برای اقتصاد ایران
فاصله نرخ ارز ترجیحی کالاهای اساسی با قیمت دلار آزاد در حال حاضر از ۱۱۰ درصد هم فراتر رفته است.
به گزارش اکونگار به نقل از تجارت نیوز، فاصله نرخ ارز ترجیحی کالاهای اساسی با قیمت دلار آزاد در حال حاضر از 110 درصد هم فراتر رفته است. این در حالی است که کالاهای اساسی بهرهمند از دلار ارزانقیمت در بازار با قیمت دلار آزاد خرید و فروش میشوند. به این ترتیب، یارانه ارز ترجیحی برای کالاهای اساسی عملاً خنثی و به اتلاف منابع ارزی منجر شده است. سهراب دلانگیزان، کارشناس اقتصادی و استاد دانشگاه رازی، در گفتوگو با تجارتنیوز، تحریمها را عامل بروز این ناترازی دانسته است.
اقتصاد ایران با ناترازیهای متعددی دستوپنجه نرم میکند که یکی از آنها ناترازی ارزی است. همین موضوع سبب شده است ایران در سالهای اخیر با تعدد نرخهای ارز مواجه شود. از همین رو مشکلات بسیاری از جمله گسترش فساد، رانتزایی، نابرابریهای اقتصادی و خروج منابع ارزی از کشور به وجود آمده است.
درخواست عجیب ۱۰۷ نماینده مجلس از پزشکیان درباره ارز ۴۲۰۰ تومانی
در راستای حل این مشکلات، ارز ترجیحی چهار هزار و 200 تومانی در سال 1401 حذف شد، اما آنگونه که کارشناسان معتقدند، شیوه نادرست اعمال این سیاست، افزایش جمعیت زیر خط فقر را در پی داشت. البته حذف ارز ترجیحی چندان پایدار نبود و با انتصاب محمدرضا فرزین به ریاست کل بانک مرکزی در دیماه همان سال، نرخ ارز در 28 هزار و 500 تومان تثبیت شد.
حالا اما با روی کار آمدن دولت چهاردهم، به نظر میرسد دولتمردان قصد دارند بار دیگر ارزهای ترجیحی را حدف کنند. چراکه چندی پیش عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد دولت چهاردهم، در مراسم معارفه خود با معرفی ثبات اقتصادی و کاهش تورم، رشد اقتصادی بالا، کاهش نرخ بیکاری و توزیع عادلانه درآمد و رفع فقر به عنوان محورهای اصلی دستگاههای اقتصادی کشور، تاکید کرد وزارت اقتصاد برنامه دارد تا تعداد نرخهای ارز را کاهش دهد و همین موضوع، سیگنالی مثبت برای صادرکنندگان و بازار سرمایه است.
حالا اما موضوع حائز اهمیت آن است که کاهش تعداد نرخهای ارز باید به چه شیوهای انجام شود تا فشارهای تورمی ایجاد نکند؟ آیا اعمال احتمالی این سیاست، میتواند پایدار باشد یا ارز ترجیحی با نرخی جدید به اقتصاد ایران بازخواهد گشت؟
سهراب دلانگیزان، کارشناس اقتصادی و استاد اقتصاد دانشگاه رازی، در گفتوگو با تجارتنیوز به بررسی این پرسشها پرداخته است.
باید از فعالیتهای شوکمحور در اقتصاد ایران پرهیز کرد
سهراب دلانگیزان در گفتوگو با تجارتنیوز توضیح داد: «نکته اولی که باید مد نظر قرار گیرد اینکه اقتصاد ایران اقتصادی است که اگر فعالیتهای شوکمحور در آن انجام شود، آثار مخرب کوتاهمدتی به جا میگذارد که قدرت تخریب آن به حدی است که در درازمدت نیز جبرانپذیر نخواهد بود! این مسالهای اساسی و بنیادی است که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد.»
او افزود: «به عنوان یک کارشناس اقتصادی، به طور کلی با فرایندهای شوکمحور در اقتصاد ایران درباره همه ناترازیها مخالف هستم. ناترازیهای مختلفی در اقتصاد ایران وجود دارد، از جمله ناترازی در حوزه ارز که ناشی از ناترازیهای دیگر اقتصادی است. لذا من با شوکمحوری کاملاً مخالف هستم.»
باید به سمت تعادلبخشی و نزدیک کردن نرخهای ارز حرکت کنیم
دلاگیزان ادامه داد: «نکته دوم این است که به عنوان یک کارشناس، بهشدت با مفهوم حرکت به سمت تعادلبخشی در نرخهای ارز و تلاش برای نزدیکتر کردن این نرخها به یکدیگر موافقم. بدین معنا که باید اقداماتی انجام دهیم که اولویت آن جلوگیری از ایجاد شوکهای اقتصادی و دومین اقدام، نزدیک کردن نرخهای ارز به یکدیگر باشد. چنین سیاست و راهبردی نیازمند مجموعهای از عناصر پشتیبان است.»
به جای بررسی علت افزایش قیمت کالا به تبعات رشد نرخ ارز ترجیحی میپردازند!
این کارشناس اقتصادی اضافه کرد: «به عنوان نمونه، در حال حاضر با ارز 28 هزار و 500 تومانی مواجهایم که پیشتر 4200 تومان بود. چه آن زمان که 4200 تومانی بود و چه اکنون که 28 هزار و 500 تومانی است، این ارز به منظور خرید کالاهای اساسی و تزریق آنها به بخش تولیدی یا جامعه مصرفکننده در نظر گرفته شده است. با این حال، مشاهده میشود قیمت کالای اساسی که با این ارز خریداری میشود، تفاوت زیادی با قیمتهای بازار آزاد ندارد! به عبارت دیگر، حتی با وجود اینکه ما ارز را به نصف قیمت ارز آزاد تامین میکنیم، باز هم کالاهایی همچون گوشت، که از این ارز بهرهمند میشود، به قیمتهای بسیار بالاتری عرضه میشود. این تناقض ناشی از چیست؟ چرا قیمت این کالاها به رغم دریافت ارز به قیمت پایینتر، همچنان بالا و در نزدیکی قیمتهای بازار آزاد قرار دارد؟»
او تشریح کرد: «مسالهای که در اینجا مطرح است، مربوط به سازوکار دیگری است. بسیاری از افراد به جای آنکه به بررسی سازوکار و علتهای افزایش قیمت کالاها بپردازند، زاویهای معکوس اتخاذ کرده و به بررسی این موضوع میپردازند که اگر ارز 28 هزار و 500 تومانی افزایش یابد، چه تبعاتی خواهد داشت. این افراد بیشتر روی نرخ ارز و تفاوت نرخ ارز تمرکز میکنند، در حالی که باید توجه کرد عامل اصلی مشکل در جای دیگری قرار دارد.»
تحریمها اثر سوبسید ارز ترجیحی بر قیمت نهایی کالا را خنثی میکند
دلانگیزان اظهار کرد: «واقعیت این است که بخشهایی که مسئول واردات کالاهای اساسی به کشور هستند، شامل شرکتهای دولتی نیز میشوند. اما این شرکتهای دولتی تحت تحریمها قرار دارند و در این شرایط، شرکتهای خصوصی که یا تحریم نیستند یا قادر به دور زدن تحریمها هستند، ارزهای 28 هزار و 500 تومانی دریافت میکنند. در این میان، این شرکتها با هزینههای مبادله متعددی مواجهاند، نظیر هزینههای صرافی، انتقال ارز و تبدیل آن به ارز قابل استفاده در کشور و این هزینههای مبادله به طرز چشمگیری موجب افزایش هزینههای نهایی کالاها میشود. در نتیجه، فاصله قیمتی ارز ترجیحی با ارز آزاد بهشدت کاهش مییابد و در این هزینههای مبادله حذف میشود.»
این استاد دانشگاه ادامه داد: «در واقع، این هزینههای مبادله هستند که به طور عمده باعث مشکلات قیمتی و ناترازیها میشوند. پس ما باید آن سمت را اصلاح کنیم تا سمت هزینه اصلاح شود. اگر نرخ ارز ترجیحی را از این میزان هم بالاتر ببریم، این تغییر مجدداً موجب بروز هزینههای مبادلهای جدیدی خواهد شد. این هزینهها شامل هزینههای تبدیل ارز، هزینههای صرافی و هزینههای نگهداری ارز میشود. همچنین، به واسطه تحریمها، امکان خرید کالاهای خاص از طرفهای خاص و تحت شرایط خاص وجود دارد که به نوبه خود بر هزینهها میافزاید.»
باید مذاکراتی صورت گیرد تا بتوانیم از منابع ارزی خود در خارج از کشور استفاده کنیم
دلانگیزان توضیح داد: «در نتیجه، تا زمانی که در عرصه بینالملل موفق به کسب تواناییها و قابلیتهای لازم برای مدیریت ناترازیها و حذف هزینههای مبادله در تبادلات خارجی نشویم، اصلاحات داخلی و تجهیز فضای اقتصادی کشور بهطور موثر امکانپذیر نخواهد بود. در غیر این صورت، هر گونه تغییر در نرخ ارز میتواند بهشدت آسیبزا باشد و شوکهای اقتصادی به قدری خطرناک خواهد بود که ممکن است اقتصاد کشور را از ریشه نابود کند و جمعیت زیر خط فقر را آنچنان بالا ببرد که دچار بحرانهای اجتماعی جدی شویم.»
این کارشناس اقتصادی اظهار کرد: «پس با این نگاه من با شوک درمانی کاملاً مخالفم، اما از ناحیه عرضه ارز یعنی جایی که مبادلات بینالمللی مشمول کاهش هزینه نقلانتقال ارز شود، موافقم که اتفاقاتی رخ دهد و مذاکراتی صورت گیرد. به عنوان مثال، ما در حال حاضر منابع مالی قابل توجهی در عراق و هند داریم، اما قادر به استفاده از آنها نیستیم. در حالی که این ارز 28 هزار و 500 تومانی باید قاعدتاً بتواند در این کشورها به ما کمک کند!»
او اضافه کرد: «مثلاً اگر عراق نمیتواند به دلیل تحریم، ارز ما را بدهد، میتواند با استفاده از این منابع مالی، کالاهای اساسی را به نام خود خریداری کند و به ما تحویل دهد. اما حتی این کار هم انجام نمیشود!»
کاهش هزینه مبادله ارزی، نرخهای ترجیحی و آزاد را بهتدریج به یکدیگر نزدیک میکند
دلانگیزان توضیح داد: «بنابراین، برای بهبود وضعیت اقتصادی و کاهش ناترازیها لازم است مذاکراتی صورت گیرد تا فضا برای فعالیتهای اقتصادی آزادتر و فضای تنفس باز شود. وقتی این فضا باز شد، با کاهش هزینههای مبادله و افزایش قدرت و کنترل بر عرضه و تقاضا در این حوزه، میتوان بهتدریج و به صورت مرحلهای، به عنوان مثال، با افزایش تدریجی 10 درصدی، نرخها را آزاد و به هم نزدیک کرد. نه اینکه شوکدرمانی کنیم و ناگهان ارز 4200 تومانی را به 28 هزار و 500 تومانی تبدیل کنیم!»
او در پایان گفت: «تغییر یکباره نرخ از 4200 تومان به 28 هزار و 500 تومان، که هفت برابر نرخ قبلی است، نتیجهای جز آسیب دیدن اقتصاد و فشار بر جامعه نخواهد داشت و کمر جامعه را میشکند. تجربه نشان داده است کسانی که دست به چنین تغییرات اساسیای زدهاند، با مشاهده آثار مخرب آن، پس از پایان دوران مسئولیتشان به اشتباه خود اعتراف کردهاند. ما از همان ابتدا هشدار دادیم که این رویکرد نادرست است و مسیر صحیح باید به گونهای دیگر ترسیم شود تا موفقیت به دست آید. زیرا هزینهها جای دیگری است.»