افزایش وزن درآمدهای مالیاتی دولت با چه هدفی صورت گرفته است؟
دولت در بودجه سالانه خود، درآمدهای مالیاتی را افزایش داده است. موضوعی که به دلیل کاهش درآمدهای دولت از سایر منابع و ناتوان در پرداخت هزینه ها صورت گرفته است اما این افزایش مالیات از کجا و به چه صورت می خواهد تامین شود؟ فشار آن بر روی چه کسانی است؟ شرکت های خصولتی و دولتی نیز مالیات می دهند؟
به گزارش اکونگار، چندی پیش سید محمد هادی سبحانیان رئیس کل سازمان امور مالیاتی کشور اعلام کرد:« در دهه ۹۰ حدود ۶۴ درصد منابع عمومی و هزینههای جاری از طریق منابع نفتی و سایر بوده و تنها ۳۶ درصد از طریق مالیات بوده است در حالی که در دولت سیزدهم ۵۲ درصد درآمدها از طریق مالیات و تنها ۴۸ درصد از طریق نفت تامین میشود.» او از هوشمند سازی نظام مالیاتی گفت تا فرار مالیاتی کنترل شود. وی یکی از مصادیق نظام مالیات عادلانه را تمرکز بر دانه درشتها خواند و از پرداخت حدود ۵۰ درصد مالیاتها توسط یک درصد افراد پردرآمد خبر داد.
مجموع درآمدهای مالیاتی دولت در سال ۱۴۰۲ چقدر بود؟
به همین ترتیب، طبق اعلام سامانه جامع امور گمرکی در اواخر فروردین ماه سال جاری، نرخ ۱۰ درصد مالیات بر ارزش افزوده اعمال شد. همچین مجلس یازدهم طرحی با عنوان مالیات بر سوداگری و سفته بازی مطرح کرد.
چرا دولت به افزایش درآمدهای مالیاتی روی آورده است؟
مشخصاً هم افزایش سهم درآمدهای مالیاتی در بودجه سالانه و هم طرحی موسوم به مالیات بر سوداگری و سفته بازی که همان طرح مالیات بر عایدی سرمایه است، نشان دهنده عزم سیاستگذاران بر ایجاد نظامی از مالیات ستانی است که دلیل کاهش منابع مالی دولت و ناتوانی در پرداخت هزینه های خود نیازمند این تغییرات شده است. موضوعی که بر آحاد جامعه تاثیر می گذارد.
اثرات مالیات بر عایدی سرمایه
به عنوان مثال مالیات بر عایدی سرمایه که برای طلا، مسکن و خودرو در نظر گرفته شده است، به این صورت است که اگر بخواهید اصل سرمایه را زیر یک سال بفروشید با نرخ ۳۰ درصد محاسبه خواهد شد. دوره یک تا دو سال برای سرمایهگذاری به نرخ مالیات ۲۰ درصد منجر میشود و اگر بخواهید سرمایه را بعد دو سال نقد کنید، قانون شما را به پرداخت مالیات ۱۰ درصدی مکلف میداند.
کارشناسان معتقدند که نرخهای مالیات سرمایه در دنیا معمولا برعکس نرخهایی است که ما تعیین کردیم. معمولاً نرخهای بالاتر مالیات بر عایدی سرمایه برای بازار املاک و سهام در نظر گرفته میشود اما در ایران بیشتر بر روی نرخ ارز، طلا و سایر بازارهایی که این اختلال را ایجاد کردند متمرکز شده است. بنابراین هدف اصلی از مالیات بر عایدی سرمایه در کشور ما کنترل تورم است.
به نظر آنها ممکن است که ما بتوانیم به واسطه اعمال این مالیات تورم را به طور مقطعی کنترل کنیم اما مالیات برعایدی کارکرد اصلی خود را از دست خواهد داد. در حقیقت وقتی بر روی تورم مالیات میبندیم، این مالیات پس از بازه مشخصی به مالیات بر ثروت تبدیل میشود. در حقیقت شما دارایی دارید که با گذر زمان ارزش آن افزایش پیدا کرده است. اگر بر روی این دارایی مالیاتی بسته شود، در حقیقت نوعی مالیات بر ثروت دریافت شده است.
همچنین از دیگر انتقادات متخصصان امر این است که وقتی از تورمزدایی صحبت میکنیم در بحث حقوق و دستمزد کارکنان دولت و کارگران شاهد هستیم که حقوق آنها براساس تورم افزایش پیدا نمیکند. مصوب میکنیم که حقوق ۲۰ درصد افزایش پیدا کند اما تورم دو برابر این عدد است. قدرت خرید روز به روز در حال کاهش است. ما هیچگاه نرفتیم به این سمت که قدرت خرید کارمندان را ثابت در نظر بگیریم یا به عبارت دیگر از حقوق و دستمزد تورمزدایی کنیم. میگوییم اگر این کار را انجام دهیم تورم تشدید میشود اما در مقابل برای مالیات بر عایدی سرمایه میخواهیم این کار را انجام دهیم.
بخش دولتی هم باید مثل بخش خصوصی مالیات بدهد!
زمانی که سخن از افزایش مالیات ستانی دولت می شود فعالان بخش خصوصی نسبت به انجام فعالیت های خود مردد می شوند. در حالی که بخش دولتی که بخش اصلی اقتصاد ایران را تشکیل میدهد و یک رقیب جدی برای بخش خصوصی است، مالیات بسیار کمی میپردازد. سهم بخش دولتی از کل مالیات اشخاص حقوقی برابر با ۱۲.۵ درصد، و سهم بخش خصوصی برابر با ۸۷.۵ درصد است. این مسئله باعث میشود تا بخش خصوصی توان خود را برای فعالیت و رقابت در بازار از دست بدهد.در واقع در صورتی که دولت بخواهد درآمدهای مالیاتی خود در سالهای آینده را افزایش دهد، باید به جای افزایش مالیات بر سود شرکتها، سراغ پایههای مالیاتی موثرتری برود که سالها است در دنیا در حال استفاده است ولی در ایران کاربردی ندارد.
فشارها بر اقشار کم درآمد بیشتر می شود
به هر صورت مهمترین انتقاد کارشناسان به بحث افزایش درآمدهای مالیاتی به فشاری است که بر مردم به خصوص قشر ضعیف و کم برخوردار می آید است. مالیات بر ارزشافزوده برخلاف مالیاتهای تصاعدی که معمولاً از اقشار مرفه جامعه دریافت میشود، بیشتر از کمدرآمدها دریافت میشود. هر چقدر مالیات بر ارزشافزوده در کشور افزایش پیدا کند، مالیاتگیری جنبه ضدعدالتی بیشتری خواهد داشت.
ثروتمندان از پرداخت مالیات شانه خالی می کنند
آنچه قابل توجه است در میان بخشهای اصلی مالیاتهای مستقیم، مالیات بر ثروت بدترین عملکرد را در درآمدهای مالیاتی سال گذشته داشته است. درحالیکه ۳۷.۶ هزار میلیارد تومان مالیات بر ثروت در قانون بودجه در نظر گرفته شده بود، ۲۸.۷ تومان مالیات بر ثروت محقق شد. بر این اساس عملکرد سازمان مالیاتی در این بخش به ۷۶.۲ درصد میرسد. این در حالی است که مالیات بر کالاها و خدمات در بودجه ۱۴۰۲ معادل ۲۵۹.۲ در نظر گرفته شده بود، عملکرد این بخش به بیش از ۳۲۱ هزار میلیارد تومان رسید و میزان تحقق ۱۲۷ درصدی را به ثبت رساند. موضوعی که نشان می دهد ثروتمندان نسبت به سایر اقشار جامعه مالیات کمتر از آنچه باید می پردازند.