گریزگاههای دولت برای گرانی بنزین در بودجه ۱۴۰۳
یک اقتصاددان معتقد است: با وجود اینکه دولت تاکید ویژهای بر روی عدم افزایش قیمت بنزین دارد، اما گریزگاههایی برای آن در بودجه ۱۴۰۳ درنظر گرفته شده است.
به گزارش اکونگار به نقل از روزنامه تعادل، هادی حقشناس، کارشناس اقتصادی در یادداشتی نوشت: «برنامهای برای گران کردن بنزین نداریم.» این عبارات، طی سالهای اخیر بارها از سوی مقامات دولتی تکرار میشوند، اما عجیب است که افکار عمومی و کارشناسان آن را باور نداشته و نگران گران کردن بنزین هستند. عجیبتر اینکه دولت علیرغم تاکید بر عدم افزایش قیمت حاملهای انرژی در بطن بودجه گریزگاههایی قرار داده تا در صورت نیاز بتواند اقدام به افزایش قیمت حاملهای انرژی کند!! شاید موضوع گرانی بنزین در اقتصاد ایران مانند چند نرخی بودن نرخ ارز و حتی بیشتر از آن بر روی متغیرهای کلان اقتصادی اثرگذار باشد. همچنان که نرخ ارز یکی از لنگرهای تعادل در اقتصاد ایران است و هر از گاهی که یکسانسازی نرخ ارز در ایران صورت میگیرد نوعی عدم توازن را شکل میدهد (مانند حذف ارز ترجیحی در همین دولت که تورم 70 تا 80درصدی را در سبد کالاهای خوراکی ایجاد کرد و تورم ماهانه را بیش از 12درصد تغییر داد) این تکانههای نوسانی در خصوص نرخ بنزین هم مصداق دارد. در دفعات مختلف در دولتهای گوناگون چنین اتفاقی افتاده است . البته باید گفت مقاطعی وجود دارند که نرخ بنزین افزایش یافت و به دلیل تدابیر مناسب، تکانههای منفی آن کمتر بود. در نقطه مقابل برخی موارد هم به دلیل عدم تدابیر مناسب شوکهای ماندگارتری در اثرگانی بنزین ایجاد شدند. بنابراین قبل از اینکه بخواهیم درباره شوک درمانی ناشی از افزایش نرخ بنزین صحبت کنیم، بهتر است در خصوص عوارض آن صحبت کنیم. مهمترین تغبیری که در قیمت بنزین انجام گرفت در سال 89 بود. تصمیمی که به هدفمندسازی یارانهها مشهور شد. در آن برهه 3هدف از این تصمیم دنبال میشد.
1) نخستین هدف این بود که اتلاف منابع صورت نگیرد. 2) قاچاق فراوردههای نفتی پایان یابد یا کمتر شود.3) منابع آزاد شده از گرانی حاملهای انرژی صرف اشتغال، توسعه زیرساختها و بهبود حمل و نقل عمومی شود. سوال این است که آیا این هدفها عملی شدند؟ چنین اهدافی هرگز در اقتصاد ایران محقق نشدند. نه تنها هدفهای یاد شده محقق نشدهاند، بلکه کار به جایی رسیده که در بودجه 1403 بیش از 750هزار میلیارد تومان پیشبینی منابع صورت گرفته تا صرف پرداخت یارانههای نقدی شود. یارانه 45هزار تومانی سال 89 امروز به 400هزار تومان رسیده است. موضوعی که قرار بود، جراحی موقت باشد، باعث جراحیهای پیدرپی بعدی شد. همچنانکه جراحی حذف ارز 4200 تومانی، با ارز 28500 تومان اگر دوباره تکرار شود جز گرانی کالاها و تورم هیچ ماحصلی نخواهد داشت.
اما معیشت مردم در اثر این تصمیمات زیر و رو شد. این نوع تصمیمات شوک درمانیهای مقطعی هستند؛ چون مسائل ریشهای حل و فصل نمیشوند و، پس از مدتی دوباره تکرار میشوند. فرض کنید، باز هم در سال 1403 قیمت بنزین بالا برود و قیمت ارز ترجیحی از 28500 تومان بالاتر بود. تا کی این چرخه باید تکرار شود و نتایج آن جز افزایش مشکلات معیشتی برای مردم چیست؟ آیا غیر از این است که منشأ اصلی این تغییر قیمتها در کسری بودجهها و واقعی نبودن ارقام بودجه، ناترازی بانکها، واقعی نبودن نرخ بهره بازار پول و غیره است؟ چون به اصل ریشهها در اقتصاد ایران پرداخته نمیشود، پس از مدتی دولتها ناچارند یا سراغ افزایش قیمت حاملهای انرژی بروند یا ارز را گران کنند. اما باید دانست این افزایش قیمتها، یک تنفس مقطعی برای اقتصاد بخش دولتی (و نه اقتصاد بخش خصوصی و اقتصاد واقعی) هستند و مانند یک سیکل تکرار میشوند. آنچه که از بودجه بر میآید لایحه 2میلیون و 500هزار میلیارد تومانی است که یک میلیون و 122میلیارد تومان آن ناشی از مالیات، 760هزار میلیارد تومان آن ناشی از فروش نفت و مابقی آن برآمده از فروش اسناد خزانه، شرکتها و غیره است، حداقل در بخش مالیاتها فشار زیادی بر مردم تلنبار میشود چرا که کسب و کارهای کشور اساسا رونقی نداشته که مالیاتها در این حجم بالا بروند... در مورد 750هزار میلیارد تومان پرداخت یارانه هم با توجه به تورم بالای 45 درصدی امسال و دورنمای تورم بیشتر سال آینده، بهبودی در معیشت خانوارها ایجاد نمیکند. تنها خط فقر در ایران افزایشی میشود و طبقه متوسط به طبقه محروم سقوط میکند. راهکار مناسب برای این اقتصاد، رفتن سراغ شوک درمانی و آزادسازی قیمتها نیست. راهکار درست ایجاد انضباط پولی و مالی از یک سمت (سیاستهای داخلی اقتصاد، بهره وری بالا و مشارکت بخش خصوصی) واز سوی دیگر تنظیم درست روابط خارجی و پایان دادن به تحریمهاست. اقتصاد ایران هم تحت فشار تجارت خارجی است و هم تحت فشار سوءمدیریتهای داخلی است. ضمن اینکه بودجه ایران هم واقعی نیست و بازار پول ایران هم مریض است. برآورد این مشکلات هر از گاهی سیاستگذار را ناچار به افزایش قمیتها میکند. بیجهت هم نام آن را جراحی در اقتصاد میگذارند. مانند مریضی که مدام او را به اتاق عمل میبرند و پیکرش را میشکافند. بدون توجه به اینکه نمیشود یک انسان را طی چند سال بارها جراحی جدی کرد. باید ساختارهای اقتصادی ایران و ناترازیها اصلاح شوند، راهکار آزادیسازی قیمتها و گرانی بنزین هیچ دردی از اقتصاد ایران دوا نمیکند.