بنیانگذار استارت آپ مامانپز
تبسم لطیفی؛ از کارمندی تا کارآفرینی برای بیش از ۱۵۰۰ نفر
تبسم لطیفی کارآفرین اینترنتی که برای بیش از ۱۵۰۰ نفر اشتغال ایجاد کرده است، در اسفند در سال ۱۳۶۴ در شهر خرمآباد متولد شد و در سال ۱۳۸۳ برای تحصیل در رشته برق دانشگاه شریف عازم تهران شد.
به گزارش اکونگار؛ تبسم لطیفی در کودکی به فضانوردی و خلبانی علاقه داشت. بعد ها که به دانشگاه رفت تصور میکرد برق، رشته مورد علاقه اوست اما پس از مدتی فهمید که اشتباه کرده است و تمایلش به رشته آی تی بیشتر بود. قرمه سبزی ، ته چین و شیشلیک از غذاهای مورد علاقه او بوده و هست.
او کودکیاش را با آرزوهای بزرگ در آشپزخانه مادرش و مغازه الکتریکی پدر گذراند. زمان انتخاب رشته تحصیلی که فرارسید، عشق به شغل پدر، کار دستش داد و بیهیچ تردیدی، مهندسی برق را برگزید و برای ادامه تحصیل راهی دانشگاه صنعتی شریف در تهران شد.
آمدن به این شهر بزرگ برای این دختر لرستانی، مثل شروع یک سفر پرماجرا بود و برای مقابله با خطرات خود را آماده کرده بود ، هر تهدیدی برای او به یک فرصت تبدیل میشد.
محیط دانشگاه صنعتی شریف با آن همه آدم نخبه و استادان کار آزموده، کمکم از یک دختر ساده شهرستانی، خانم مهندس زیرکی ساخت که میتوانست نیازهای جامعه را رصد کرده و برای مشکلات راهحل ارائه کند.
لطیفی شخصیتی به شدت اجرایی داشت.بعد از کارشناسی عزمش را جزم کرد و برای دوره کارشناسی ارشد، رشته MBA یا همان مدیریت کسبو کار را انتخاب کرد. حالا هر روز که میگذشت بخش تازهای از ذوق و شوق درونیاش خودنمایی میکرد. اتفاقی که به او میگفت انتخاب درستی انجام داده است. همین موضوع باعث شد که او نخواهد در چرخه کارمندی باشد و علاقمند به راه اندازی کسب و کار خودش شد .
او با کارمندی در بانک پاسارگاد اولین شغل خود را تجربه کرد و در اتاق فکر بانک ایدههای بانک و بیمه مبتنی بر IT را بررسی میکردند. به دلیل گسترده نشدن زیر ساختها و کارهای اینترنتی در مورد بانک ، آن ها باید ایدهها و خدمات اجرا شده در سایر کشورها را بومی سازی میکردند و البته علاوه بر آن نیز ایدههای را هم مطرح میکردند.
پس از دو سال فعالیت در آن بخش ، نسیم لطیفی برای ادامه کار به بخشی دیگر از این بانک رفت تا مارکتینگ 720 و پرداخت امن بانک پاسارگاد را انجام دهد که قسمت جذاب کارهای خود را همین قسمت دانسته است.
ایده استارتاپ مامان پز از کجا آمد؟
روزی در دانشگاه یکی از همکلاسیهای تبسم لطیفی برای زمان نهار مشغول به خوردن غذای خانگی خود که مادرش برای وی پخته بود ، ناگهان خانم لطیفی که از خوردن هر روزهی غذای بیرون و یا دانشگاه خسته شده بود از همکلاسی خود درخواست کرد که مبلغ غذای خود را به وی بدهد و در مقابل مادر او نیز علاوه بر غذایی که برای دختر خود میگذارد یک وعده هم برای تبسم لطیفی بپزد. به مرور این موضوع در دانشگاه تقریبا همه گیر شد و ایده اصلی این کار به ذهن خانم لطیفی رسید.
ایده این بود: در تهران مامانهای خانهدار فراوانی زندگی میکنند که این روزها و در شرایط اقتصادی نابسامان، بدشان نمیآید با انجام یک کار کوچک، باری از دوش اقتصاد خانواده بردارند و آنها چه کاری را بهتر از غذا پختن انجام میدهند؟ کار بزرگی که حداقل روزی یکبار همه اعضای خانواده را به گرمی و عشق دور یک سفره جمع میکند. از آن طرف هزاران دانشجو، کارگر و کارمند تهرانی هستند که مایلند یک ناهار خانگی را جایگزین ساندویچها یا غذاهای رستورانی تکراری کنند. این یک کسب و کار ساده نبود بلکه ایده او مبتنی بر وصل کردن اینترنتی مامانها به مشتریانی بود که هوس یک وعده غذای خانگی جانشان را آتش زده بود.
وقتی طرح کسب و کارش با استقبال دوستان و استادش مواجه شد، فهمید که این کار قرار است آینده او باشد. او تصمیم گرفت وبسایتی اینترنتی ایجاد کند تا مامانهایی که فکر میکنند دستپخت خوبی دارند در آنجا به معرفی و عرضه هنر آشپزی خود بپردازند. از آنسو او خوب میدانست که پیدا کردن آدمهای شکمویی که مایل باشند خورشت فسنجان ، کوفته تبریزی یا کشک بادمجان را جایگزین غذاهای معمول رستورانی کنند، کم نخواهند بود. او ایدهاش را «مامانپز» نامید.
«مامانپز» فرزند «تبسم لطیفی» است. تلفیق تفکر استارتآپی با یکی از سنتیترین المانهای خانوادههای ایرانی یعنی غذا، جذابیت زیادی دارد. استارتآپی که به معنای حقیقی یک کسب و کار نوین را با کارآفرینی برای خانمهای خانهدار پایه گذاری کرد و نکته جالبتر اینکه قبل از مامانپز هیچ ایده مشابه خارجی وجود نداشته است.
تبسم لطیفی در مصاحبه ای در مورد کارآفرینی اینترنتی اینگونه توضیح میدهد:
«دوست نداشتم کارمند بمانم. دوست داشتم یا در شرکتی بزرگ کار کنم یا اینکه کسب و کار خود را داشته باشم و چیزی را ایجاد کنم که قبلا وجود نداشتهاست. تصوری که از استارتآپ داشتم، تصور یک بازی ساده بود. در نهایت ایده مامانپز را سر و شکل دادم که با استقبال روبرو شد و تصمیم گرفتم تا آن را اجرایی کنم. تیم کوچکی تشکیل دادیم، منتها من کارمند بودم و نمیتوانستم کاری انجام دهم و چون از آینده این کار اطمینان نداشتم نمیخواستم کار خود را رها کنم. پلتفرم سادهای از مامانپز شکل گرفت چون تصور ما این بود که یک نفر غذا میپزد و یک نفر آن را میبرد ولی ماجرا بسیار پیچیدهتر بود و نیاز به زمان و برنامهریزی بیشتری داشت که روی آن صورت نگرفته بود. بنابراین در طول یک سال اول تنها ۲۰ سفارش ثبت شد و دو نفر از اعضای تیم، مامانپز را ترک کردند.»
این اتفاقات برای تبسم لطیفی شکست محسوب میشد ، به همین دلیل ترجیح داد که در اواخر سال 92 کار خود را رها کند و تمام تمرکز خود را بر روی مامان پز بگذارد. در واقع او یک سال و چند ماه بعد از مطرح کردن ایده مامانپز در استارتآپ ویکند، از ابتدای سال ۹۳ آن را به صورت جدی پیگیری کرد.تبسم لطیفی ابتدا تنها شروع کرد.
در روزهای سخت ابتدایی شکل گیری مامان پز ، او با پیامک از دوستان خود سفارشگیری می کرد و خودش به تنهایی از بازار ظروف یکبار مصرف خریداری می کرد و خودش غذاها را به پیک میرساند . سر و کله زدن با پیک ها سخترین بخش کار برای او بود .
با استخدام 4 مامان و معرفی به شرکت ها و دوستان ماجرای جدی برای برند مامان پز آغاز شد.
یک ماه بعد ماه رمضان شروع شد و همین فاصله زمانی سکوی جهشی برای مامانپز بود چراکه رستورانها غذای گرمی ارسال نمیکردند و دیدن غذای گرم مامانپز بقچه شده بسیار جذاب بود. سفارشات مامانپز در اواخر ماه رمضان بیشتر و قرارداد با سرمایهگذار نهایی شد؛ بعد از آن تبسم به دفتر جدید خود رفت و اولین همکارش به او اضافه شد.
با بیشتر شدن مشتری های مامان پز کارها پیچیده تر شد و همچنین ریز بینی ها و نکته سنجی های بیشتر به دستور کار اضافه شد که این موضوع باعث شد خود تبسم لطیفی قسمت برنامه ریزی را نیز بر عهده بگیرد.
او به مامانهایی که آشپزی میکردند اعلام کرد که چه روزهایی فعالیت داشته باشند و چه مدل غذاهایی را طبخ کنند تا مشتریان با تنوع غذایی بیشتری روبرو باشند. همچنین ثبت سفارش از یک روز قبل انجام میشد تا مامانها به اندازه و در زمان کافی غذاها را بپزند.
در بخش ارسال تصمیم بر این شد که برای کمتر شدن قیمت ارسال همه غذاها را پیک تحویل بگیرد و در یکجا جمع کنند سپس هر سفارش را ارسال کنند زیرا ممکن بود یک فرد یک غذا را از یک مامان و غذای دیگه را از مامان دیگه خریداری کند به این ترتیب اگر قرار بر این بود که جدا جدا برای او ارسال شود هزینه ارسال سنگینی باید پرداخت میشد که به صرفه مشتری نبود. البته در ابتدا این محدودیت وجود داشت که مشتریان تنها میتوانستند به مامانهای محدوده خود سفارش غذا بدهند تا ارسال برای آنها راحتتر باشد.مامانپز این روزها با الوپیک همکاری میکند و اینطور که لطیفی میگوید ارسال برخی سفارشات که تعداد زیادی دارند با خودروهای این سامانه هم ممکن است.
در همین دوره کارشناسی ارشد با مهدی ، همسرش آشنا شد و چندی بعد با یکدیگر ازدواج کردند و مهدی به تیم مامان پز اضافه شد تا علاوه بر یک شریک خوب در زندگی ، شریک کسب و کار نوپای تبسم نیز باشد.
این استارتآپ امروز برای بیش از 1500 زن خانهدار در تهران اشتغالزایی کرده است و یکی از مامانها توانسته است رکورد فروش 25 میلیون تومان در ماه را ثبت کند. مامانپز روزانه حداقل 10 هزار غذا را از آشپزخانه مامانها به میز ناهار مشتریان میرساند. این تعداد غذای روزانه دوبرابر تعداد غذای روزانه بزرگترین رستوران های ایران همچون مسلم بازار میباشد.
این درحالیست که رستورانی همچون مسلم برای دوبرابر کردن فروش خود نیاز به سرمایه چند ده میلیاردی دارد اما مامانپز بدون نیاز به هزینه و سرمایهگذاری بیشتر میتواند با تبلیغات و گسترش این ایده در سراسر ایران سود خود را چند برابر کند.
تبسم لطیفی هیچوقت قرار نیست رستوران فیزیکی تاسیس کند و بار ها این نکته را در چشم انداز خود یادآوری کرده است .
بیشترین مراسمی که توانسته به کمک مامانپز میزبانی کند مراسمی هزار نفره بوده که در برج میلاد برگزار شده است.
از سال ۹۵ بیزینس مدلهای دیگری به مامانپز اضافه شد که آغاز آن درخواست سازمانها برای ارسال چند پرس غذا برای کارمندانشان بود که حاشیه سود بالاتری نسبت به سایر مدلها داشت. افزایش تعداد مامانها و مشتریان ، شکل کسب و کار را باز هم تغییر داد. حالا مامانها منو غذاهای خودشان را روی سایت قرار میدهند و بر اساس سفارش مشتریان که چه غذایی میخواهند، سفارشات را آماده و برای آنها ارسال میکنند. در واقع مشتریان خودشان انتخاب میکنند کدام غذا از کدام آشپز برای آنها ارسال شود، حتی اگر آشپز در محدوده او نباشد؛ با این تفاوت که غذا مستقیما ارسال میشود و هزینه ارسال بیشتر از مدل قبلیست.
بنیانگذار مامانپز معتقد است که حوزه استارتآپ ها ، محیط جوانی هست که در سایر فعالیت ها اینگونه نیست و به همین دلیلی فعالیت زنان در این حوزه راحتتر است. مامانپز هم زنان خانهدار را مخاطب قرار دادهاست؛ موضوعی که از یک سو تبسم لطیفی را از نگاهها و بحثهای جنستی دور کردهاست و تبسم لطیفی میگوید:
«زن بودن در مدل کاری ما بسیار مفید بودهاست. ما در دو سال اول هیچ هزینه ای برای تبلیغات خود نکردیم و مامانپز خیلی خوب رشد کرد. چراکه مامانپز ایده جدیدی بود که توسط زنان خانهدار انجام میشد و به همین دلیل مردم آن را به یکدیگر معرفی میکردند و از سوی دیگر رسانههای داخل و خارج کشور، مامانپز را به عنوان استارتآپی معرفی کردند که توسط یک کارآفرین اینترنتی زن راهاندازی شده و برای زنان کارآفرینی کردهاست. بنابراین گزارشات و مصاحبههای رسانهها از مامانپز و تقدیر از کارآفرینی زنان و ایجاد اشتغال برای زنان، تبلیغات رسانهای بودند که به معرفی ما کمک کرد.»
بیشترین مشکلی که در روند کاری مامانپز به وجود میآید، آشنا نبودن مامانها با اپلیکیشن و سایت است. بعضی از آنها نمیتوانند بلد نیستند سایت و سفارشات خود را اینترنتی چک کنند و به همین دلیل از سفارشاتی که برای آنها ارسال میشود بیخبر میمانند. البته بخش پشتیبانی مامان پز سعی میکند سفارشات را به صورت تلفنی با مامانهایی که سن بیشتری دارند و ارتباط خوبی با اپ ندارند، چک کند.
از آنجایی که تبسم لطیفی به برابری زن و مرد معتقد است ، میگوید که آشپزهای مرد آشپزهای خوبی هستند و آشپزی فقط مختص خانم ها نیست. جالب است که بدانید درخواستهایی از سوی مردان برای فعالیت در مامانپز ارسال شدهاست اما درخواست آنها رد شده است:
«امکان همکاری مستقیم با باباها وجود ندارد؛ شاید هم برخی باباها به اسم همسر یا مادرشان ثبت نام کرده باشند و خودشان آشپزی کنند که البته ما از چنین موضوعی اطمینان نداریم. همچنین از زمانیکه سفارشات سازمانها بیشتر شد، ما مجبور شدیم تا بخشی از غذاهای خود مانند انواع کبابها را از رستورانها تهیه کنیم و به همین دلیل الان با ۱۰۰ رستوران همکاری میکنیم که منو آنها تنها برای سازمانهایی که از نرمافزار شرکتی استفاده می کنند، نمایش داده میشود و نه مشتریان عادی. به این ترتیب میتوان گفت که بخشی از غذاهای مامانپز توسط رستورانها که آشپزانشان مردان هستند، تهیه میشود.»
مامان ها در ابتدای کار یک جلسه توجیهی دارند که در آن نحوه کار کردن با سایت مامانپز و بستهبندی غذاها آموزش داده میشود. رابطه کاری مامانپز با مامانها رابطه خریدار و فروشندهاست؛ یعنی مامانها فروشنده و مامانپز خریدار است.
مورد دیگری که مدیرعامل مامانپز آن را علت پیشرفت خودش و البته زنان میداند، شکلگیری فضا و فرصت برای استارت آپهاست. لطیفی میگوید وارد شدن به بازار کار و راهاندازی شرکت در بیشتر صنعتها به جز استارتآپ نیاز به پشتوانه و پیشینه در آن زمینه دارد درحالیکه درون فضای استارتآپی چنین نگاهی وجود ندارد و فقط ارائه محصولات و خدمات با کیفیت امکان رشد را فراهم میکند. با این حال حضور زنان در این حوزه کمتر از مردان است.
مامانپز برنامههایی خوبی برای آینده کاری خود دارد اما از آنجایی که قصد دارند به شرکت ها و سازمان ها بیشتر خدمات برسانند طرح ایده و مسیر پیشرفتشان با سایر رقبا در این حوزه متفاوت است.اینطور که بنیانگذار این استارتآپ میگوید، آنها تمرکز خود را بر فروش میان شرکتها گذاشتهاند و مارکتینگ عمومی را به شبکههای مجازی محدود کردهاند. ضمن آنکه آنها فعلا قصد ندارند کار خود را در سایر شهرها راهاندازی کنند و علت آن هم تمرکز شرکتها و سازمانهای بزرگ در تهران است.
حقایقی عجیب در مورد مامان پز :
پرفروشترین آشپز مامان پز در ماه بیش از 25 میلیون تومان فروش داشته است.
50 آشپز برتر مامان پز تاکنون بیش از 1 میلیون پرس غذا فروختهاند.
متوسط سود ماهانه 50 آشپز برتر مامانپز حداقل 5.5 میلیون تومان است.
متوسط سود ماهانه سایر آشپزهای فعال حداقل 1.5 میلیون تومان است.
15 درصد آشپز های مامانپز خانم های سرپرست خانوار هستند.
45 درصد آشپز های مامانپز تحصیلات کارشناسی به بالا دارند.
بازه سنی مامانها متفاوتاست اما میانگین ۴۵ ساله هستند.
بیشتر از 10 نفر از آشپز های مامانپز بعد از پیشرفت کار و کسب مهارت حرفه ای آشپزی اقدام به تاسیس تهیه غذا کرده اند و با ظرفیت بیشتری با مامان پز همکاری میکنند .
تبسم لطیفی برای راهاندازی ایدهاش پول زیادی خرج نکرده است. خرجهای وی محدود به شرکت در جشنواره های استارت آپی و هزینه ای اندک برای خرید نام دامنه و هاست وبسایتش بوده است. البته طراحی وبسایت هم کمی هزینه داشت که آن را از پولهایی که پدر و مادرش برای راهاندازی این ایده به او هدیه داده بودند، تامین کرد. در این میان کمکهای اعضای تیم و همراهی آنها هم خیلی موثر بوده است. مثلا برای شروع کار پدر یکی از همتیمیها، اتاقی از دفتر کارش را در اختیار آنها قرار داد. اتاقی که بالای در آن تابلوی «مامانپز» نصب شده بود.
او بر این باور است که ایدهای که همیشه در ذهن صاحب خود زندگی میکند، ارزشی ندارد. زندگی واقعی یک ایده از وقتی آغاز میشود که نخستین گام را برای عملی کردن آن برمیدارید.
تبسم لطیفی میتواند یک الگوی عالی باشد برای همه آنهایی که زن بودن ، شهرستانی بودن و نداشتن سرمایه را بهانه می کنند برای نرسیدن به اهدافشان ، کافیست با تمام وجود بخواهید تا بدست بیاورید.