زیر پوست جامعه رمزارزی

با رشد بازار رمزارزها، کسب‌وکارهای زیادی پیرامون این بازار شکل گرفتند که شاید مهم‌ترین و بزرگ‌ترین آنها در ایران، صرافی‌ها باشند.

به گزارش اکونگار به نقل از دنیای اقتصاد؛ با وجود رشد و سودآوری بازار رمزارزها، همچنان رشد آن در کشور با مشکلات متعددی، ازجمله کمبود نیروی انسانی و نبود دسترسی آزاد به بازار و مشکلات قانون‌گذاران همراه است.

رضا مسعودی‌فر، مدیرعامل صرافی تترلند در گفت‌وگویی به سوالات زیر پاسخ می‌دهد.

از دغدغه کسب‌وکارهای رمزارزی شروع کنیم که بسیاری از آنها دغدغه‌ کاربران هم محسوب می‌شود و سپس به دغدغه‌های اصلی کاربران برسیم. سوالی کلیشه‌ای: سکوهای تبادل رمزارزی مجوز دقیق و رسمی‌ برای فعالیت در ایران دارند؟

خیلی صریح و شفاف و کوتاه جواب «خیر» است؛ ولی در چند سال اخیر، تمام صرافی‌های رمزارزی در نهادهای مختلفی عضو شده‌اند. به‌عنوان مثال، انجمن فین‌تک یا نظام صنفی یارانه‌ای که می‌توان آنها را به‌نوعی در دسته همان فعالیت‌های صنفی‌ بینشان قرار داد تا بتوانند ارتباط بهتری با حاکمیت برقرار کنند.

 نهادهای حاکمیتی چطور؟ پس الان متوجه شدیم که مجوز رسمی وجود ندارد و صرفا فقط برای کارهای صرافی و سکوی تبادل است. اگر می‌گوییم Exchange منظورمان سکوی تبادل است. مجوز دقیقی وجود ندارد؛ با این ‌حال نهادهای رگولاتور و حاکمیتی چگونه بر کار شما نظارت می‌کنند؟

تا چند سال قبل، حتی از بخش خصوصی یا فعالان این حوزه دعوت نمی‌شد که بیایند از آنها کمک بگیرند یا بپرسند و بگویند دغدغه‌تان چیست! بااین‌حال، در یکی‌دو سال اخیر در برخی رویکردها تغییراتی اعمال شده است؛ یعنی جلساتی که تشکیل می‌شود، مثلا از انجمن فین‌تک یا فعالان این حوزه و مدیران عامل کسب‌وکارها و بنیان‌گذارهای آنها دعوت می‌کنند و ازنظر تعامل، روند اندکی بهبود یافته است. بااین‌همه، این صرفا در حد گفت‌وگو بود و به بخش اجرایی نرسید.

 می‌توانید چند نهاد را نام ببرید؟ می‌خواهم ببینم الان که وجود ندارد؛ پس چه نهادهایی روی شما نظارت می‌کنند؟

«بانک مرکزی» و «فتا». هم فتای خود کشور و هم فتای استان‌های مختلف که ارتباط‌هایی با خود صرافی‌های کریپتویی در ایران دارند. همچنین صرافی‌های کریپتویی تعامل‌های مناسبی با قوه قضائیه در بحث استعلام‌های قضایی یا سایر پیگیری‌ها دارند.

 نهادهای کمی هم نیستند. با اینکه مجوز رسمی همچنان نداریم، بانک مرکزی و پلیس فتا و قوه قضائیه خودشان نهادهای بزرگی هستند و روی شما نظارت می‌کنند. می‌خواهم ببینم این قضیه چقدر به مساله به رسمیت شناخته‌شدن این حوزه مرتبط است.

نکته‌ای که می‌توانم اشاره کنم، این است یکی از تضادهای بزرگی که با آن مشکل جدی داریم، مثل بحث مالیات است. صرافی‌ها چند سال است که مالیات خود، ازجمله مالیات ارزش افزوده‌ را کامل پرداخت می‌کنند و همه‌چیز شسته‌رفته است. وزارت اقتصاد و دارایی ردیف مالیاتی برای معاملات رمزارز وضع کرده است. این یعنی آن را به‌عنوان عملیات پذیرفته‌شده قبول دارد. این در حالی است که بانک مرکزی که خودش زیرنظر همان دولتی است که وزارت اقتصادش مالیات را اخذ می‌کند، برای رمزارزها رسمیت چندانی قائل نیست و حتی در مرز بین پذیرش و نپذیرفتن خودِ رمزارز است، چه برسد به معاملات آن. در بحث مالیات، حاکمیت اندکی جلوتر رفته است تا سایر بحث‌های قانون‌گذاری.

 درباره محصولات جدیدی که در این حوزه به مارکت ایران اضافه می‌شود، می‌خواهم صحبت کنیم. فراتر از صرفا خرید‌و‌فروش چه نوآوری‌هایی شکل گرفته است؟

به‌طور کلی، از سال ۱۳۹۶ یا ۱۳۹۷ که موضوع تبادل در ایران کمی جدی شده بود و هر سال داغ‌تر می‌شد، تا سال ۱۴۰۰ یا ۱۴۰۱ صرافی‌ها مشغول کار روی موتورهای تریدشان بودند تا ابزارها و فیچرهایی برای سرمایه‌گذاری یا ترید دراختیار کاربران قرار دهند. با این ‌حال، هرچه جلوتر آمدیم، دامنه خلاقیت در ارائه سرویس‌ها محدودتر شده بود. این کسب‌وکار هم ماهیتش فین‌تکی است و با پول یا Asset سروکار دارد. صرافی‌های رمزارزی ازجمله تترلند وارد فیچرهایی شدند که شاید شبیه سپرده‌گذاری یا سرویس‌هایی مثل استیکینگ بتوان برداشت کرد که آن هم شاید حاکمیت دغدغه یا نگرانی درباره‌اش داشته باشد. باوجوداین طبق قانون‌های مدنی موجود در کشور‌، می‌توان منشأ قانونی برای آنها پیدا کرد و تعمیم داد و از آنها استفاده کرد.

 فکر می‌کنم این تکنولوژی با سرعت خوبی جلو می‌رود و تمام فیچرهایی که درباره‌اش صحبت می‌کنیم و دغدغه‌مان این است که اسمش را چه بگذاریم، سال‌ها است که سرویس‌های خارجی انجام و توسعه می‌دهند. چقدر این موضوع باعث شده است که کاربرها دیگر اهمیتی به سرویس‌های ایرانی ندهند و با سرویس‌های خارجی کار کنند؟ این باعث کوچ کاربران ایرانی به سرویس‌های خارجی نمی‌شود؟ آیا روی آنها نظارت می‌شود؟ اول صحبت‌هایتان گفتید بالاخره نظارتی وجود دارد. اگرچه به‌صورت رسمی نگفتند این مجوز صرافی شما است، نظارت وجود دارد و دوست دارند از شما اطلاعات بگیرند و به شما اطلاعات بدهند. وقتی کاربر به خارج از کشور می‌رود و احتمال اینکه بخواهد این فیچرها استفاده کند، فکر می‌کنم صفر است.

اگر بخواهم صادقانه پاسخ بدهم، خودِ من به‌عنوان فعال رمزارز و فردی که بنیان‌گذار صرافی هستم و ۷ سال در این حوزه فعالیت کرده‌ام، اگر شرایط باز و مساوی برای انتخاب محل فعالیت بین صرافی‌های ایرانی و صرافی‌های خارجی داشتم، هرگز انتخابم صرافی ایرانی نبود. به‌طور ‌کلی، صرافی‌های ایرانی در تمام ابعاد نظیر کارمزد، سرعت، دامنه ارائه خدمات، امنیت‌ و پشتیبانی‌ توان رقابت با صرافی‌های خارجی را ندارند. این فضایی که در جامعه ایرانی شکل گرفته و صرافی‌های فراوان موجود به‌واسطه محدودیت‌هایی است که برای کاربر ایرانی وجود دارد.

کاربر ایرانی نمی‌تواند در صرافی خارجی احراز هویت کند و دارایی‌اش را نگه دارد. همین مساله باعث شده این تعداد صرافی داخلی داشته باشیم و از این فضا استفاده شود. چرا صرافی داخلی نمی‌تواند استانداردهای خودش را به بهترین سطح برساند؛، درصورتی‌که کسب‌وکارهایی نظیر اسنپ و دیجی‌کالا با مشابه‌های خارجی‌شان اختلاف اندکی دارند؟ دلیلش این است که در صرافی‌های ایرانی به‌واسطه ریسک‌های بسیار زیادی که وجود دارد، دیگر نمی‌دانیم سال بعد هستیم یا نه! در این صورت، چطور می‌توانیم روی R&D سرویس خودمان سرمایه‌گذاری هنگفتی انجام دهیم.

 اگر بخواهیم درباره دغدغه کاربرها بیشتر صحبت کنیم، این مشکلات رگولاتوری فکر می‌کنم ریشه دغدغه کاربرها هم محسوب می‌شود. بااین‌حال، از شما می‌توانیم اطلاعات دقیق بگیریم؛ زیرا این کار را انجام داده‌اید. بیشترین مشکلی که کاربرهای تترلند در تیکت‌ها و پشتیبانی درباره‌اش صحبت کردند، چه بوده است؟

بیشترین و پرتکرارترین مراجعه یا تیکت کاربران، نه‌تنها در تترلند، بلکه در سایر صرافی‌های «محدودیت‌های ۷۲ساعت در برداشت رمزارز» است. کاربر می‌پرسد چرا باید دارایی‌ام بعد از ۷۲ساعت آزادسازی شود تا بتوانم آن را برداشت کنم؟ دلیلش چیست؟ قبلا به‌طور مفصل موضوع ۷۲ساعت نیز پرداخته شده؛ اما موضوعی است که ‌تر و خشک را با هم می‌سوزاند.

خیلی دوست داشتم حداقل خودم به نتیجه‌ای برسم؛ چون تجربیاتی که شما دارید و صحبت‌هایی که می‌کنید، می‌تواند سرنخ‌های جذابی داشته باشد؛ چون بالاخره در بطن این ماجراها بوده‌اید. من به این جمع‌بندی می‌رسم که ما جاده بزرگی را می‌خواهیم آسفالت کنیم؛ اما از انتهای آن نمی‌توانیم آسفالت کنیم. جاده خاکی است که باید فعلا آسفالت شود. باید اول زیرساخت‌ها آماده شود تا بعد بتوانیم تمام اینها را داشته باشیم. یعنی صادقانه با خودم فکر می‌کردم به‌دنبال چه کسی بگردم که بیاید تا اول مصاحبه از او بپرسم اکسچنج‌ها مجوز دارند یا خیر؟ اگر مجوز دارند، این مجوزها کدامند؟

من نتوانستم به جمع‌بندی برسم که باید چه کار کرد؛ اما کلیت ماجرا این است که زیرساخت‌ مشکل دارد و نمی‌توان انتهای موضوع را درست کرد و به نتیجه رسید. بحث اگر صِرف داشتن مجوز است، هیچ کارکردی ندارد. مجوز باید کارکرد داشته باشد. صرافی‌های رمزارزی به‌صورت داوطلبانه آمدند و بدون اینکه از آنها خواسته شده باشد، کارهایی انجام دادند و بدون اینکه حتی مجوز داشته باشند یا به آنها بگویند، با برخی استانداردها انطباق‌ پیدا کردند. این کارکرد بسیار مهم‌تر از نام مجوز است که الان مجوز شما چیست؛ چون به صرف اینکه مجوز دارم، پس این کار را هم می‌کنم، شیطنت‌های زیادی می‌توان کرد. باید به جای اینکه به دنبال صرفا قانون و مجوز باشیم، به کارکردش بیشتر فکر کنیم.

 می‌خواهم ببینم مدیرعامل صرافی رمزارزی بودن در ایران با تمام مشکلاتش چه حسی دارد؟ شما چه دغدغه‌هایی دارید؟

من موضوع را می‌خواهم کمی فراتر ببینم. نه‌تنها به‌عنوان کسب‌وکار رمزارزی، به‌عنوان هر فرد یا کارآفرین یا مدیر کسب‌وکار به‌ویژه اگر آن کسب‌وکار آنلاین باشد، واقعا می‌توانم بگویم شرایط پراضطراب و پرتنشی را تمام این افراد تحمل می‌کنند و شرایط تماما ناشی از این است که نمی‌دانیم چه می‌خواهد بشود؟ در آینده با چه رخدادهایی مواجه می‌شوم؟ اگر تمام بلاهای مختلف پدید آمدند، چه استراتژی‌ای را می‌توانم اتخاذ کنم تا با آنها برخورد کنم و دوام بیاورم؟ اینها حقیقتا دغدغه خیلی بزرگی است.

ما شاهد هستیم اتفاق‌هایی که شاید برای کسب‌وکاری در مدت ۳۰ سال بیفتد، برای کسب‌وکارهای ایرانی در یک سال رخ می‌دهد. هم میزان تغییر و ریسک زیاد است و هم اینکه برای این موضوع فرصتی داده نمی‌شود. این یعنی هنوز مشکل قبلی را رد نکرده‌اید که مشکل دیگری پدید می‌آید. نکته دیگر اینکه در تمام دنیا وقتی تغییری در قانون اعمال می‌شود، به کسب‌وکارها فرصت انطباق داده و اعلام می‌شود مثلا در ۶ یا ۱۲ماه آینده می‌خواهیم این کار را انجام دهید. شما تا آن زمان خودتان را با این موضوع وفق می‌دهید؛ اما داریم می‌بینیم که در کشورمان چه اتفاقی می‌افتد؟ تصمیم‌ها ساعتی و روزانه گرفته می‌شود، از این ‌رو، کسب‌وکارها برای هیچ‌ چیزی نمی‌توانند برنامه داشته باشند.

 شما با سرمایه مردم سروکار دارید و به آنها متعهد هستید. می‌خواهم بدانم آن دغدغه از چه جنسی است؟ چرا؟ چون آن طرف باز هزار تغییر یا به قول خودتان اتفاقا رخ می‌دهد، این طرف به برخی از اتفاق‌هایی که در شرکتتان می‌افتد، متعهد هستید. الان به قول خودتان اگر هر کلاه‌برداری‌ای در هر شرکتی بخواهد اتفاق بیفتد، آن کسی که مجوز داده است، هیچ‌وقت نمی‌گوید مسوولش من هستم. می‌خواهم بدانم شما چقدر خودتان را مسوول می‌دانید و این دغدغه‌ها را چطور مدیریت می‌کنید؟

جنس کسب‌وکارهایی مثل ما متفاوت‌تر از کسب‌وکارهای دیگر است. زمانی ‌که به سرویسی برای سفارش غذا مراجعه می‌کنید، اگر قطع باشد، نهایتش این است که از آن سرویس استفاده نمی‌کنید یا از سرویس مشابه استفاده می‌کنید یا زنگ می‌زنید خود رستوران غذا را برایتان می‌آورد. با این ‌همه، ما کسب‌وکاری هستیم که دارایی کاربر نزدمان قرار دارد و هرگونه تغییری، ازجمله دیر و زود شدن انجام تراکنش، به کاربر شوک وارد می‌کند و آن را در‌معرض استرس و خطر قرار می‌دهد که الان دارایی من اینجاست و چه می‌شود! زمانی‌که به‌دلیل اختلال در پرداخت‌یارها وجوه کاربران دیر برمی‌گردد که بخواهیم تسویه کنیم، ما با همین مساله دست‌وپنجه نرم می‌کنیم.

از دیگر رسانه ها
دیدگاه