فرزین در دوراهی استعفا یا تضعیف استقلال بانک مرکزی

چرا نرخ ارز در کشور طی ماه‌های اخیر از منظر قیمت روی نقطه تعادل و توزان نسبی باقی مانده است و علی‌رغم فراز و فرودهای سیاسی و دیپلماسی دچار نوسان خاصی نمی‌شود؟ این پرسش یکی از پرسش‌های مهمی است که این روزها بسیاری به دنبال رمزگشایی از آن هستند.

به گزارش اکونگار به نقل از روزنامه تعادل آلبرت بغزیان کارشناس اقتصادی در یادداشتی نوشت: چرا نرخ ارز در کشور طی ماه‌های اخیر از منظر قیمت روی نقطه تعادل و توزان نسبی باقی مانده است و علی‌رغم فراز و فرودهای سیاسی و دیپلماسی دچار نوسان خاصی نمی‌شود؟ این پرسش یکی از پرسش‌های مهمی است که این روزها بسیاری به دنبال رمزگشایی از آن هستند.

هرچند این روند دلایل بنیادین پولی و مالی در حوزه سیاست‌گذاری‌های اقتصادی دارد، اما معتقدم قبل از هرچیز باید به رویکرد تنش‌زدای دولت در این امر اشاره کرد. بهبود وضعیت ارتباطی در منطقه، کشورهای حاشیه خلیج فارس و اعراب، جو مثبتی را در بازارهای کشور از جمله بازار ارز کشور ایجاد کرده است. این روند مثبت با انتشار اخباری در خصوص مذاکرات مستقیم میان ایران و امریکا تقویت شده و فضای مثبتی را شکل داده است.

اما آیا همه موضوع، همین است؟ بدون تردید خیر، در کنار این موارد که در حوزه اقتصاد سیاسی معنا پیدا می‌کند، تغییرات مهمی در بخش نظام تصمیم‌سازی‌های پولی و مالی رخ داده که نباید از آن غافل بود. در واقع انتخاب فرزین و بازگشت قطار تصمیم‌سازی‌های بانک مرکزی به سمت تصمیمات نسبتا اقتصادی باعث شده بازارهای کشور دوره‌ای از ثبات نسبی را تجربه کنند. در ادامه فرزین با یک دوراهی مواجه خواهد بود اینکه روند فعلی را ادامه دهد و از استقلال بانک مرکزی حفاظت کند یا تسلیم خواسته‌های دولت شده و استعفا دهد.

به نظرم فرزین اگر بر سر این دوراهی قرار گیرد، مسیر استعفا را انتخاب می‌کند. اما چرا در 2سال اول عمر دولت تصمیمات درستی در حوزه مالی و سیاست‌های پولی اتخاذ نمی‌شدند؟ باید توجه داشت که یکی از عجیب‌ترین انتخاب‌های دولت سیزدهم پس از تشکیل به انتخاب رییس کل بانک مرکزی باز می‌گشت؛ فردی برای این پست کلیدی انتخاب شده بود که نه اقتصاددان بود نه از علم اقتصاد چیزی می‌دانست و نه تجربیات عملی از فعالیت در بانک مرکزی اندوخته بود.

بلافاصله پس از انتخاب این فرد، دامنه وسیعی از اساتید دانشگاه، تحلیلگران و اقتصاددانان اعلام کردند با این انتخاب، راهی که بازارهای ارزی و ساختار مالی و پولی کشور می‌روند به ترکستان خواهد بود، اما مردان اقتصادی دولت بدون توجه به هشدارهای دلسوزان، 2سال کشور را درگیر آزمون و خطاهای تیمی کردند که از توان، دانش و تجربه کافی برای تصدی پست رییس کلی بانک مرکزی برخوردار نبودند. با نوسانی شدن بازار ارز کشور، آرام‌آرام تصمیم‌سازان کابینه به همان نتیجه‌ای رسیدند که کارشناسان و استادان 2سال قبل آن را پیش‌بینی کرده و خواستار تجدیدنظر در آن شده بودند. به همین دلیل است زمانی که از من پرسش می‌شود چرا ثبات نسبی به بازار ارز کشور بازگشته؟ به اثرات تغییر تیم مدیریتی بانک مرکزی اشاره کرده و آن را یکی از مهم‌ترین  دلایل بهبود نسبی در بازار ارز می‌دانم. حتما مخاطبان شما هم در خاطرشان مانده که طی سال‌های 1400 تا 1402 مدام درباره ممنوع شدن معاملات ارزی در بغداد و سلیمانیه و محدودیت‌های اعمال شده در هرات و....صحبت کرده و آن را عامل اصلی نوسانات نرخ ارز برمی‌شمردند.

در ادامه هم به موضوع دلالان خُرد ارزی مثل جمشیدبسم‌اله‌ها اشاره می‌شد و موج‌های فزاینده دستگیری راه می‌انداختند. اما نهایتا نتیجه‌ای در ثبات بازارها رخ نمی‌داد و ثباتی ایجاد نمی‌شد. حضور فرزین و بازگشت نسبی به واقعیت‌های اقتصادی باعث شد تا بازار ارز کشور دوره‌ای ثبات را تجربه کند.

همه این فضاسازی‌ها توسط افراد و جریاناتی شکل می‌گرفت که در بازارها لولوخورده‌هایی درست کرده بودند و با ترساندن مردم و مسوولان، سودهای کلانی به جیب می‌زدند. این روند دچار تغییر شد. مدیریت بانک مرکزی اما امروز توجهی به این فشارها ندارد و محکم اعلام کرده که نرخ ارز همین است که اعلام شده و لاغیر!

اما این روند تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟ تنها زمانی این روند تغییر می‌کند که دولت به بانک مرکزی فشار بیاورد که نرخ ارز را تغییر دهد. متاسفانه بازی با نرخ ارز به یکی از روش‌های جبران کسری بودجه بدل شده و دولت از این طریق تلاش می‌کند کسری بودجه‌اش را پوشش دهد. بنابراین نرخ ارز بالا می‌رود و با افزایش نرخ ارز، قیمت مجموعه کالاها و خدمات هم در ایران بالا می‌رود.

اما عجیب اینکه با ثبات یا تعدیل نرخ ارز دیگر قیمت‌ها به وضع سابق خود باز نمی‌گردند. سوداگرانی در این کشور هستند که از نوسان نرخ ارز سودهای کلانی به جیب می‌زنند؛ این دسته از افراد دسترسی وسیعی به اقلام صادراتی دارند، بنابراین هرگونه افزایش نرخ ارز را به نفع خود دانسته و تلاش می‌کنند نوسان در بازارها حاکم باشند. این افراد و جریانات که اتفاقا نفوذ زیادی در بخش‌های تصمیم‌ساز و رسانه‌ها دارند ظرفیت‌های خود را به کار می‌گیرند تا نهایتا از طریق فشار به بانک مرکزی بازار ارز نوسانی شود.

در حال حاضر اما بانک مرکزی ارز مورد نیاز مردم و فعالان اقتصادی را تامین کرده و تداوم آن باعث شده تا دیگر بازار سیاه در بخش ارز معنا نداشته باشد. این روند ادامه خواهد داشت تا زمانی که دولت بخواهد به بانک مرکزی فشار وارد کند تا سیاست‌های متفاوتی به کار گیرد. در این صورت به نظرم فرزین در دوراهی استعفا یا تضعیف استقلال بانک مرکزی قرار خواهد داشت که معتقدم او استعفا را انتخاب می‌کند. 

 

از دیگر رسانه ها
دیدگاه