«بریکس»حلال مشکلات نیست!
نائب رئیس انجمن اقتصاددانان ایران گفت: عضویت ایران در بریکس و شانگهای، خط بطلانی بر تلاش آمریکا برای انزوای سیاسی ایران است اما نباید انتظار داشت عضویت در بریکس یک شبه مشکل تحریم و موانع انتقال ارز را حل کند.
به گزارش اکونگار به نقل از تسنیم،فرشاد پرویزیان بر این باور است که بحث عضویت ایران در بریکس بسیار ارزشمند و در خور توجه است ولی این عضویت مشکلاتی همچون تحریم و موانع انتقال ارز و نیز مشکلات فعلی اقتصادی را برطرف نخواهد کرد و باید برای رفع تحریمها و بهرهمندی از مواهب تجارت موثر بر رشد اقتصادی کشور با جهان، تلاش کنیم.
وی تأکید دارد که همچنان موضوعاتی اساسی همچون رفع بحرانهای اقتصادی داخلی از جمله رفع انحصارها و موانع کسب و کار و رانت و فساد اقتصادی در پیش چشم اقتصاد ما است و نباید تلاش برای اهداف بلندمدت اقتصاد جهانی را با تلاش برای حل مشکلات امروز کشورمان التقاط کنیم.به گمانم همانگونه که تنها نگاه به غرب، خوب نبود، تنها نگاه به شرق هم موثر نباشد و شایسته است با جهان بر اساس منافع اقتصادی کشورمان در تعامل باشیم.
این دکترای علوم اقتصادی با گرایش اقتصاد پولی معتقد است که هدف از تشکیل بریکس فراهم کردن بستری بود تا اعضای آن، نظم جهانی تحت سلطه آمریکا و دولتهای غربی را به چالش بکشند. اعضای بریکس در تلاش برای رسیدن به یک ارز مشترک هستند. سران کشورهای عضو گروه بریکس بیش از هر زمان دیگری از عزم خود برای پایان دادن به سلطه دلار آمریکا بر تجارت جهانی و مبادلات پولی در جهان سخن میگویند. با همه این نکات، با وجود فرسایش آهسته هژمونی دلار، انتظار سقوط جایگاه دلار در آینده نزدیک، چندان منطقی نیست، کما اینکه دلار زدایی وجایگزین کردن یک ارز به عنوان ذخیره بینالمللی بسیار سخت و زمانبر است.
وی بر این باور است که خوشبینترین اقتصاددانها به فرا رسیدن زمان فروپاشی سلطنت دلار آمریکا انتظار ندارند که این اتفاق در کوتاهمدت رخ دهد.
پرویزیان تأکید دارد که تمام تجارب جهان در اقتصاد بین الملل برای تمرین تاسیس ارزی جهان روا برپایه مبادلات انرژی و حتی حوزه ارز دیجیتال و حوزه کریپتو کارنسی خارج از تمرکز و تسلط آمریکا موجود است و به راحتی یک کمیته تخصصی کارشناسی مورد حمایت اعضای بریکس، میتواند برای تاسیس چنین ارز انرژی پایه ای، شروع به مطالعات راه اندازی کند.
نظر شما در باره تشکیل بریکس (BRICS) و پیوستن ایران به این گروه چیست؟
قبل از هر سخن باید ابتدا تاکید کنم اگرچه عضویت کشورمان در این اتحادیه بسیار ارزشمند و درخور توجه است، همچنان که عضویت در پیمان شانگهای ارزش فوق العاده داشت و اصولاً عضویت کشورمان در هر پیمان دوجانبه، چند جانبه و بین المللی که منجر به توسعه تجارت و در نتیجه رشد اقتصادی شود بسیار ارزشمند و واجب است، اما نباید فکر کنیم این عضویتها، موضوع اساسی تحریم و موانع انتقال ارز ناشی از صادرات با ارزهای جهان روا و نه تجارت فقط بر پایه ارزهای محلی منجر به تجارت ثانویه و افزایش حداقل بیش از 20 درصدی رابطه مبادله را باعث میشود را برطرف خواهد کرد. نباید اینطور فکر کنیم که این عضویتها که ارزش اقتصادی راهبردی و بلند مدت دارد، مشکلات اقتصادی امروزمان را برطرف میکند که اگر اینطور بود چرا عضویت در اوراسیا و شانگهای چنین نکرد؟ ما همچنان باید برای رفع تحریمها و بهرهمندی از مواهب تجارت موثر بر رشد اقتصادی کشور با جهان تلاش کنیم.
پیش از ادامه بحث، کمی از ابعاد و ظرفیتهای بریکس بفرمایید
مساحت کشورهای عضو بریکس مجموعاً قریب به 40 میلیون کیلومتر مربع با جمعیت کل حدود 3.21 میلیارد، یا حدود 26.7 درصد از سطح زمین و 41.5 درصد از جمعیت جهان است. برزیل، روسیه، هند و چین جزو ده کشور بزرگ جهان از نظر جمعیت، مساحت و تولید ناخالص داخلی هستند. در سال 2022، این پنج کشور حدود 26.2 درصد از تولید ناخالص جهانی را به خود اختصاص داده اند. به عبارتی این کشورها 40 درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهند و کنترل یک چهارم اقتصاد بینالمللی را بر عهده دارند.
از زمانی که کشورها با مازاد تولید مواجه شدند تجارت نقش ممتازی در روابط کشورها ایجاد کرده است و اساسا بر اساس نظریه مزیت نسبی، بعضا کشوری در تولید کالایی خاص به چنان مهارتی رسیده که کشورهای دیگر درصورتی که بخواهند آن کالا را تولید کنند باید هزینه چند برابری پرداخت کنند و برعکس ممکن است کالای دیگر در کشوری مشابه چنین نقشی را بازی کند.
از سوی دیگر بهدلیل تنوع تولید کالاها و خدمات و توسعهیافتگی کشورها، امکان ایجاد ظرفیت خالی در کشورهای توسعهیافته بسیار کم بوده در نتیجه برخی کشورهای مذکور بهدنبال بازارهای جدید هستند.
چین از جمله این کشورهاست که در چند سال گذشته توانست ابتدا آلمان و سپس در سال گذشته کشور ژاپن را پشت سر بگذارد و امروز جایگاه دومین اقتصاد جهان را پس از آمریکا کسب کند. پس از چین، هند، روسیه و برزیل و در نهایت آفریقایجنوبی نیز چنین وضعیتی دارند؛ یعنی با رشد شتابان در حال نزدیکشدن به کشورهای ثروتمند جهان هستند.
این گروه به غیر از مسائل و نفوذ ژئوپولتیک بر همکاریهای اقتصادی و افزایش تجارت و توسعه چندجانبه متمرکز است. تصمیمات بریکس با اجماع آراء اتخاذ میشود و تمام کشورهای عضو آن در گروه 20 متشکل از اقتصادهای بزرگ جهان عضویت دارند.
فعالیت بریکس چطور و با چه هدفی آغاز شد؟
فعالیت این گروه در سال 2009 به صورت غیررسمی و با هدایت روسیه آغاز شد و هدف آن فراهم کردن بستری بود تا اعضای آن نظم جهانی تحت سلطه آمریکا و دولتهای غربی را به چالش بکشند.
تا کنون بیش از 40 کشور از جمله، عربستان سعودی، امارات عربی متحده، آرژانتین، الجزایر، بولیوی، اندونزی، مصر، اتیوپی، کوبا، جمهوری دموکراتیک کنگو، کومور، گابون و قزاقستان علاقه خود را برای پیوستن به جمع کشورهای عضو بریکس ابراز کردهاند.نارضایتی از نظم کنونی جهانی در کشورهای درحال توسعه تشدید شده است.
دلیل استقبال این کشورها از بریکس چیست؟
این کشورها گویا به بریکس به عنوان جایگزینی برای نهادهای بینالمللی تحت سلطه قدرتهای غربی مینگرند و امیدوارند با عضویت در آن بتوانند از مزایایی چون توسعه اقتصادی و افزایش تجارت و سرمایهگذاری بهره مند شوند که کشورمان جمهموری اسلامی ایران، عربستان سعودی، امارات عربی متحده، مصر و آرژانتین به عنوان اعضای جدید به اجلاس آفریقای جنوبی دعوت شدند.
به طور مشخص، نارضایتی از نظم کنونی جهانی در کشورهای درحال توسعه تشدید شده است.
اتیوپی یکی از اقتصادهای آفریقایی با سریعترین رشد، در خواست خود مبنی بر عضویت در بریکس را اعلام کرده است. لوئیس آرسه، رئیس جمهوری بولیوی از علاقه این کشور برای پیوستن به بریکس سخن گفت. دولت او اعلام کرد میخواهد با روی آوردن به یوآن چین به عنوان ارز مورد استفاده در داد و ستدهای بینالمللی از وابستگی اقتصاد این کشور به دلار آمریکا بکاهد. این نگرش با هدف بریکس مبنی بر کاهش وابستگی اعضا به دلار آمریکا همسو است.
الجزایر نیز درخواستهایی را مبنی بر پیوستن به جمع کشورهای عضو بریکس و همچنین شراکت در بانک توسعه جدید موسوم به بانک بریکس، تسلیم کرده است. این کشور غنی از منابع نفت و گاز واقع در شمال آفریقا در پی تنوع بخشیدن به اقتصاد خود و همچنین تقویت شراکت با چین و دیگر کشورهاست.
سران اقتصادهای نوظهور در قالب گروه بریکس چند سالی است که با سخن گفتن از لزوم تلاش برای شکست امپراتوری دلار آمریکا طرفداران زیادی پیدا کردهاند و مهمترین معنای این استقبال کشورها از توسعه بریکس یعنی امتیاز ویژه دلار آمریکا که آن را به عنوان ارز بیرقیبی برای ذخایر جهانی بدل کرده، دوباره مورد حمله قرار گرفته است.
نگاه تحلیل گران غربی به بریکس چیست؟
برخی تحلیلگران غربی معتقدند اعضای بریکس، بنا بر دلایلی، در عمل شکست خواهند خورد.
برای مثال مارکوس اشورث (Marcus Ashworth) که چند سالی به عنوان مسئول استراتژی بازار بانک سرمایهگذاری چینی به نام هایتونگ سکیوریتیز (Haitong Securities) در لندن مشغول به کار بوده، در مطلبی که برای بلومبرگ نوشته است، مدعی شد: چنین نشستهایی بیشتر تقلایی بیهوده برای سرنگونی نظم جهانی مبتنی بر قوانین وضع شده پس از پایان جنگ جهانی دوم هستند. مارکوس اشورث ادامه میدهد: «پس از بحران روسیه و اوکراین، 300 میلیارد دلار از ذخایر ارزی و طلای روسیه توسط ایالات متحده و اروپا مسدود شد. برخورد غرب با روسیه این احتمال را افزایش داد که داراییهای خارجی کشورهایی که بر خلاف منافع غرب عمل میکنند، بهطور مشابه مسدود شود. افزایش این احتمال به این دلیل بود که تحریمهای غرب علیه دولتها طی سالهای اخیر به صورت قارچ گونهای رشد کرده است.
وی میافزاید: «فریادهای دلارزدایی درست زمانی که ایالات متحده مشغول حل اختلافات موجود بر سر سقف بدهیهای دولت است، به اوج خود میرسد. اما با وجود این که به نظر میرسد این گروه با دارا بودن 42 درصد از جمعیت جهان، تأثیرگذاری بالایی داشته باشد، تنها 23 درصد از کل تولید جهانی و تنها 18 درصد از تجارت را در اختیار دارد. البته باید توجه داشت که دلار آمریکا دومین ارز پر استفاده برای معاملات داخلی است. تقریباً همه کالاها از جمله نفت و طلا به دلار معامله میشوند. حتی ارزهای دیجیتال تقریباً منحصراً با دلار آمریکا ارزشگذاری میشوند. آنچه برای یک ارز ذخیره نیز حیاتی است، استفاده از آن به عنوان ذخیره ارزش است. صندوق بینالمللی پول تخمین میزند که 59 درصد از ذخایر بانک مرکزی جهانی به دلار است که سهم یورو 20 درصد و یوان تنها 5 درصد است.
اعضای بریکس بیش از هر چیز به دنبال چه هستند؟
علاقمندی اعضای بریکس و کشورهای خواهان عضویت در این گروه با همه علایق متفاوتی که دارند رسیدن به یک ارز مشترک است.
دقیقا در مقابل تحلیلگران غربی که میگویند: هیچ جایگزینی برای تسلط آزار دهنده دلار وجود ندارد و هرچه میخواهید در برابر ماشین دلار خشمگین شوید، اما گوش او بدهکار نیست؛ سران کشورهای عضو گروه بریکس بیش از هر زمان دیگری از عزم خود برای پایان دادن به سلطه دلار آمریکا بر تجارت جهانی و مبادلات پولی در جهان سخن میگویند.
کشورهای عضو گروه بریکس که صاحب تولید ناخالص داخلی (بر پایه برابری قدرت خرید) بیشتری نسبت به کشورهای ثروتمند عضو گروه هفت (G7) شدهاند، با اعتماد به نفس بیشتری نسبت به گذشته جایگاه بینالمللی پول ایالات متحده را نشانه گرفتهاند. همزمان، تحولاتی سیاسی نیز تلاشها برای جایگزین کردن یک ارز بینالمللی را سرعت بخشید.
دولت چین بر پایه توافقهای جدید از روسیه و عربستان سعودی گرفته تا برزیل و حتی فرانسه، مشغول انجام معاملات تجاری بر پایه یوان است. روسیه نیز از سیستم مرکزی پرداخت بینالمللی موسوم به سوئیفت (SWIFT) اخراج شده اما استفاده از یوان را برای تجارت خارجی، مبادلات و ذخایر ارزی آغاز کرده است.
روسیه و چین به سرعت دیگر اعضای بریکس یعنی برزیل، هند و آفریقای جنوبی را نیز متقاعد کردند تا چارچوب رسمی توسعه تجارت غیردلاری را طراحی کنند؛ گروهی که نزدیک به 19 کشور جهان نیز به دنبال عضویت در آن هستند.
بر اساس گزارش انجمن معاملات مالی بین بانکی در سراسر جهان، دلار آمریکا همچنان برای انجام 42 درصد از معاملات ارزی استفاده میشود. سهم یورو هم 32 درصد است که در خارج از اروپا و بخشهایی از شمال آفریقا چنین سهمی ندارد. یوان چین حدود 2 درصد سهم دارد. اما باید ورای این آمار توجه کرد دلار آمریکا روزهای خوبی را سپری نمیکند. بحران بانکی و افزایش نرخ تورم موجب سیر صعودی نرخ بهره در این کشور شد و در چنین شرایطی، به نظر میرسد که بیمیلی کشورها به ذخایر دلاری نیز در حال افزایش است. به طوری که مطابق آمار رسمی، عربستان سعودی طی دو سال گذشته سهم خود را از اوراق خزانهداری ایالات متحده با 35.2 درصد کاهش از 184.4 میلیارد دلار به 119.4 میلیارد دلار رسانده است.
توجه کنید که جایگزین کردن یک ارز به عنوان ذخیره بینالمللی بسیار سخت و زمانبر است و چیزی نیست که ناگهان رخ دهد.
یوان چین با وجود افزایش استفاده بینالمللی از آن، بزرگترین تهدید برای دلار نیست. در مقابل سهم 2.7 درصد یوآن در ذخایر ارزی کشورهای جهان و نیز سهم 1.7 درصدی آن در مبادلات فرامرزی چین، این سهم برای یورو به ترتیب 20 و 22 درصد است که نشان میدهد، یورو با افزایش سهم خود طی دو دهه گذشته تهدید بزرگتری برای دلار آمریکا محسوب میشود.
به عبارتی، یوان برای تبدیل شدن به یک ارز بینالمللی با موانع جدی مواجه است. در شرایط نبودن بازارهای پولی و مالی پرعمق و آزاد و نیز وضع محدودیتهای دولت چین برای ورود و خروج ارز و سرمایهگذاری خارجی نمیتوان به بینالمللی شدن یوان حداقل در کوتاه مدت به نتیجه رسید.
استفاده گسترده از دلار در تجارت بینالملل، دلیل مهم دیگری هم دارد و آن این که سیستم تجارت جهانی به میزان بالایی با چندین اقتصاد بزرگ از جمله چین، آلمان، ژاپن و روسیه دچار تراز منفی است و در عدم تعادل به سر میبرد. چرا که این اقتصادها سطح تولید فراتری نسبت به مصرف داخلی خود دارند و ناگزیرند همواره تولید مازاد خود را صادر کنند. آمریکا بزرگترین اقتصادی است که هم مایل و هم قادر به تحمل کسری است تا نیازهای کشورهای دارای مازاد درآمد خارجی را برای خرید داراییهای خارجی برآورده کند. در حال حاضر، مجموع تعهدات مالی ایالات متحده نسبت به باقی جهان 53 تریلیون دلار است، بنابراین، کاهش ارزش و اهمیت دلار، ارزش داراییهای مالی سرمایه گذاران خارجی، از جمله بانکهای مرکزی را کاهش میدهد. داراییهای خارجی سرمایهگذاران آمریکایی، حدود 35 تریلیون دلار است که به طور کامل بر مبنای ارزهای خارجی است. لذا کاهش ارزش پول آن منجر به درآمدی بادآورده برای ایالات متحده و زیان بزرگی برای سایر نقاط جهان خواهد شد.
بنابراین، حتی مخالفان سلطه دلار نیز به دنبال پایان دادن سریع به سلطه آن نخواهند بود.
یکی دیگر از دلایل جهان روا بودن دلار طی چندین دهه گذشته نه تنها به این دلیل که ایالات متحده بزرگترین اقتصاد جهان بوده است، بلکه ناشی از قیمتگذاری جهانی بسیاری از کالاهای مهم بر پایه این ارز بوده؛ کالاهایی که دامنهای آن از طلای زرد و سیاه بسیار فراتر رفته است.
طبق دادههای صندوق بینالمللی پول، اگر چه دلار آمریکا با سهم 70 درصدی سال 1999 و پیش از قدرتگیری یورو، فاصلهای 11.62 واحد درصدی گرفته است اما همچنان بیشترین سهم را در ذخایر ارزی کشورها جهان دارد؛ و این آمارها همان موضوعی است که به عنوان تله دلار برای اقتصاد جهان مطرح می شود، هرچند چین که مدتها در میان دو دارنده بزرگ اوراق قرضه خزانهداری ایالات متحده بوده، به طور پیوسته در حال کاهش داراییهای خود در قالب اوراق خزانهداری ایالات متحده است.
از تله دلار نام بردید، منظورتان چیست؟
در حال حاضر، مجموع تعهدات مالی ایالات متحده نسبت به باقی جهان 53 تریلیون دلار است. در چنین شرایطی، کاهش ارزش و اهمیت دلار تغییری در میزان بدهی ایالات متحده ایجاد نمیکند ولی ارزش داراییهای مالی سرمایه گذاران خارجی، از جمله بانکهای مرکزی را کاهش میدهد. به عنوان مثال، دارایی خارجی چین در قالب اوراق قرضه دولتی ایالات متحده، ارزش کمتری پیدا میکند. از طرف دیگر، داراییهای خارجی سرمایهگذاران آمریکایی، حدود 35 تریلیون دلار و طور کامل بر مبنای ارزهای خارجی است. بنابراین، اگرچه ایالات متحده یک بدهکار خالص به سایر نقاط جهان است، کاهش ارزش پول آن منجر به درآمدی بادآورده برای ایالات متحده و زیان بزرگی برای سایر نقاط جهان خواهد شد. بنابراین، حتی مخالفان سلطه دلار نیز ممکن است از سقوط شدید نرخ برابری آن بیم داشته باشند و همین مساله جهان را در «تله دلار» گرفتار کرده است. بنابراین حتی اگر سهم دلار در تسویه مبادلات بینالمللی کاهش یابد، نقش غالب دلار به عنوان ارز پایه ذخایر مالی فعلا ادامه خواهد داشت و عده ای معتقدند با وجود فرسایش آهسته هژمونی دلار، انتظار سقوط جایگاه دلار در آینده نزدیک، چندان منطقی نیست چرا که در حال حاضر هیچ جایگزینی برای آن وجود ندارد. دلار آمریکا از مزیت شبکه گسترده جهانی برای مبادله آنی بهره میبرد که آن را به نقدشوندهترین ارز جهان بدل کرده است. همچنین بازارهای مالی آمریکا از چنان تنوع ابزار، استانداردهای پولی و مالی نوین، سطح آزادی ورود به آن و خروج از آن دارا هستند که فراهم کردن آن در سایر اقتصادها از جمله چین، روسیه، برزیل و عربستان سعودی ممکن نیست.
به استثنای اتحادیه اروپا و تا حدودی ژاپن، هیچ اقتصاد دیگری در جهان چنان وسعت و عمق ندارد که قادر به متعادل کردن مازاد تجاری انباشته شده در سایر کشورهای جهان همچون چین باشد. همچنین، سطح بالای ذخایر ارزی بانکهای مرکزی جهان بر پایه دلار آمریکا تن دادن به کاهش سهم و ارزش آن را برای بسیاری از اقتصادهای بزرگ و کوچک جهان پرریسک کرده است.
با این تفاسیر آیا می توان انتظار فروپاشی سلطنت دلار آمریکا را در کوتاه مدت داشت؟
خوشبینترین اقتصاددانها به فرا رسیدن زمان فروپاشی سلطنت دلار آمریکا انتظار ندارند که این اتفاق در کوتاهمدت رخ دهد. اما همین امکان عدم تحقق در کوتاه مدت به معنای نداشتن راهبرد بلندمدت برای کشورها نیست. روسیه تلاشهای تازهای برای کاهش فشار محدودیتهای تجاری و گام برداشتن در مسیر تحقق شکستن سلطه دلار بر مبادلات تجاری، مالی و پولی جهان آغاز کرده است. مسیری که چین، ایران و ونزوئلا نیز از دو دهه پیش وارد آن شدهاند.
علاوه بر چین، برزیل نیز به جمع علاقمندان به مبادله با ارزهای ملی پیوسته است. انور ابراهیم، نخستوزیر مالزی نیز در سفر اخیر به چین، پیشنهاد ایجاد «صندوق پولی آسیایی» را برای کاهش اتکا به دلار آمریکا ارائه کرد و هند نیز اوایل آوریل جاری از آغاز تسویه تجاری با مالزی بر پایه روپیه خبر داد. این کشورها امیدوارند که دلارزدایی و رونقگیری مبادلات تجاری بر پایه ارزهای ملی موجب رونق اقتصادی بیشتر شود. همچنین، ریسکهای ژئوپلیتیکی نیز روند دور شدن از دلار آمریکا را در جهان تسریع کرده است. و کشورهای جهان این خطر را احساس میکنند که مخالفت با سیاست خارجی ایالات متحده، ریسک مصادره یا توقیف داراییهای دلاری آنها را به همراه خواهد داشت.
به گزارش صندوق بینالمللی پول، در طول دو دهه گذشته، دلار آمریکا 12 درصد از سهم بازار را از دست داده و از 71 درصد به 59 درصد کاهش یافته است. ضعیف بودن ارزش دلار میتواند «تهدیدی جدی» برای نفوذ حیاتی آمریکا در صحنه جهانی باشد. چین و روسیه شروع به ساخت یک بلوک ارز جایگزین کردهاند چینیها روند استراتژیک دلارزدایی از معاملات تجاری خود را آغاز کرده اند.
آیا بریکس و اتحادیه اروپا را می توان با هم مقایسه کرده و مانند هم دانست؟
هرچند کشورهای عضو بریکس تفاوتهای بسیار زیادی با هم دارند اما همچنان بریکس را میتوان از برخی جهات با اتحادیه اروپا مقایسه کرد؛ چراکه در هر دو اتحادیه مجموعهای از کشورها با هدف بالا بردن و تقویت یکدیگر با هم همکاری میکنند.
نهادهای جهانی مانند صندوق بینالمللی پول که در گذشته تحت مدیریت اروپا بود، امروزه به اتحادیه بریکس رسیده است. این اتحادیه رشد روزافزون در حوزه سیاست و امنیت جهانی دارد و اتحادیه اروپا را شریکی برای خود قلمداد میکند. اتحادیه اروپا نیز بریکس را یک فرصت بی بدیل اقتصادی و سیاسی میداند که باید تعاملات تجاری خود را با این کشورهای عضو، افزایش دهد.
در حال حاضر کشورها تمایلی به پذیرش غرب، به ویژه آمریکا بهصورت دائم بهعنوان قدرت جهان که امور را کنترل میکند را ندارند و این خود مهمترین گمانه برای کشورهای با اقتصاد نوظهور است که اتحادیهای را شکل دادند تا بتوانند با کمک یکدیگر، تمرکز قدرت را از غرب بگیرند.
آیا بریکس میتواند تهدیدی برای رقبای غربی باشد چه تاثیری بر معادلات جهانی از بعد اقتصادی خواهد داشت؟
اعضای بریکس هر چند کشورهای نوپای صنعتی هستند اما توانستهاند در چند سال اخیر اهمیت خود را به رخ آمریکا و کشورهای اروپایی بکشند. اعضای این گروه اما برخلاف تصور برخی تنها به همکاریهای اقتصادی بسنده نکردهاند. هر چند رشد پرشتاب اقتصادی این کشورها ابتدا آنها را به هم پیوند داد، اما اعضای این گروه اکنون در تلاش هستند تا در معادلات سیاسی جهان هم فعالانهتر عمل کنند. روسیه و چین دو عضو دائمی شورای امنیت هستند و 3 عضو دیگر هم نامزد عضویت در این شورا به حساب میآیند. کشورهای بریکس در نشستهای خود خواستار نفوذ بیشتر اعضای خود در شورای امنیت سازمان ملل متحد شدهاند و این مسئله به خوبی هدف این کشورها را برای بازی کردن نقشی پررنگتر در مسائل بینالمللی نشان میدهد. سهم کشورهای عضو بریکس از اقتصاد جهانی طی سالهای اخیر به سرعت افزایش پیدا کرده و انتظار میرود این روند همچنان ادامه داشته باشد. علاوه بر این، وزن دیپلماتیک کشورهای بریکس هم در حال افزایش است و به همین خاطر گروه آنها را باید تشکلی از کشورهای راهبردی در سالهای آینده دانست.
به گمانم تعامل کشورهای در حال توسعه با این قدرت جدید سیاسی – اقتصادی نقش موثری در رشد و پیشرفت آنها ایفا کند. جهان عرب و افریقای همواره مورد ستم غربیها میتوانند با بازآرایی و روزآمد کردن سیاستهای اقتصادی و سیاسی خود، از منافع تعامل با این اتحادیه جدید اقتصادی بهرهمند شوند.
از آینده بریکس و فرجام احتمالی دلار آمریکا بگویید.
توجه کنید که نخستین بار شرکت گلدمن ساکس (یعنی خود غربیها) در سال 2001 میلادی پیش بینی کرد که چهار کشور چین، هند، روسیه و برزیل تا سال 2010 میلادی در مسیر توسعه اقتصادی قرار گرفته و دارای بالاترین نرخ رشد اقتصادی خواهند بود که با گذشت زمان و به حقیقت پیوستن بخش عمده ای از پیشبینیهای این مؤسسه، اعتبار بیشتری در بین تحلیل گران اقتصادی پیدا کرد. بعد از این اجلاس، رهبران ارشد بریک، در 4 نشت دیپلماتیک دیگر (یکاترینبورگ، سائوپائولو، ژاپن و لندن) به منظور محکم ساختن پایه های شکل گیری گروه بریکس شرکت کردند.
عضای بریکس همیشه حامی کشورهای درحال توسعه و کشورهای جنوب و برقرارکننده تعادل و عدالت اقتصادی در مقابله با نظام پولی و بانکی غربی بودهاند. بریکس یک ائتلاف فراقارهای، شاکله جدیدی را برای اقتصاد و سیاست جهانی تعریف کرده و این ظرفیت را دارد تا صدایی بلند در مباحث مهم اقتصادی و سیاسی بینالمللی باشد و نظم فعلی را به چالش بکشد. شاید به همین دلیل باشد که یکی از مخالفان اصلی اجلاس بریکس، آمریکاست که در این چند سال با همراهی متحدان غربی خود تلاش کرده روند جهانیشدن سایر کشورهای درحال توسعه را به چالش بکشد.
در شرایط گذار کنونی حاکم بر جهان، کشورها و قدرتهای اقتصادی مطرح هر کدام به دنبال آن هستند تا از طریق تشکیل اتحادیه و بلوکهای سیاسی و اقتصادی منطقهای و بینالمللی جایگاه خود را در نظم نوین جهانی بیش از پیش تقویت و تحکیم کنند.
اعضای بریکس معتقدند این گروه حامی کشورهای در حال توسعه و کشورهای جنوب و برقرارکننده تعادل و عدالت اقتصادی در مقابله با نظام پولی و بانکی غربی است. بدین ترتیب یکی از دستور کارهای گروه بریکس را می توان تقابل با نظام اقتصادی غربی دانست که کل مناسبات جهانی را دربر گرفته است.
توصیه شما به اعضای بریکس چیست؟
روزگاری هنگام بیان رویای اروپایی برای داشتن پول واحد قدرتمند، کارشناسان اقتصادی آمریکا، با لحن همراه با نیشخند، تحلیل میکردند اما پول واحد و منطقه واحد اروپا شکل گرفت. ممکن است به قرابت بسیار فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی اروپا به عنوان مهمترین عامل تحقق این رویا اشاره کنید اما اعضای بریکس و همه کشورهای خواهان عضویت در این اتحادیه، یک هدف مشترک دارند که همان پایان سلطه دلار و رویه سیاسی امریکا در مبادلات بزرگترین واردکنندگان و در مقابل بزرگترین دارندگان و صادرکنندگان نفت است که در بریکس حضور دارند. به یاد آوریم خاورمیانه قطب اصلی تولید نفت در سطح جهان و با در اختیار داشتن 25 درصد از تولیدات جهانی نفت، و اعضای اصلی اتحادیه اوپک، در بریکس حضور دارند. اگرچه تا بحال سازمان کشورهای صادرکننده نفت نتوانستهاند یک ارز دارای پشتوانه نفتی ارائه کنند، اما اینک با وجود خریداران عمده همین نفت در اتحادیه بریکس، زمانی طلایی برای شروع تلاش جدی معرفی ارز جدید جهان روا با پشتوانه نفت و البته بطور همزمان راه اندازی بورس فعال نفت در منطقه است. کافی است به موقعیت ژئوپولیتیک و البته نفتی جزایر کشورمان در خلیج فارس فکر کنید. زمینههای قرابت و مرافقت سیاسی بین عمدهترین کشورهای صادرکننده نفت در خلیج فارس، یعنی ایران و سعودی نیز بیش از هر زمان دیگر فراهم شده است و اتفاقا چین یکی از مهمترین خریداران نفت و عضو موثر بریکس نیز در این شکل گیری دوباره مرافقت، نقشی مهم داشته است؛و این خود شاید مهمترین دلیل ارزش عضویت ایران در بریکس باشد.
تمام تجارب جهان در اقتصاد بین الملل برای تمرین تاسیس ارزی جهان روا برپایه مبادلات انرژی و حتی حوزه ارز دیجیتال و حوزه کریپتو کارنسی خارج از تمرکز و تسلط آمریکا موجود است و به راحتی یک کمیته تخصصی کارشناسی مورد حمایت اعضای بریکس، میتواند برای تاسیس چنین ارز انرژی پایه ای، شروع به مطالعات راه اندازی کند. ممکن است طرح پیشنهاد این ارز مرتبط با حوزه دیجیتال در نگاه اول سوال برانگیز باشد اما مشکلات شکل گیری بانک مرکزی بریکس و نیز مبادله در کل فضای اقتصاد جهانی و حتی مراوده با غربیها را نیز به گونه ای دیگر مدیریت خواهد کرد و حتی خود ابزاری برای مدیریت ریسک معاملات آتی و پیوند کالای حقیقی با پول حداقل شبه حقیقی ایجاد خواهد کرد که البته این فعلا یک پیشنهاد اولیه است که باید در فضای کارشناسی بین المللی مورد بحث و بررسی بیشتر قرار گیرد.
با توجه به تمام نکاتی که گفتم، عضویت ایران در بریکس، افق جدیدی هم برای کشورمان و هم برای اعضای بریکس، از لحاظ اقتصادی و سیاسی نمودار کرده است.
تحریمهای سیاسی آمریکا علیه ایران را به یاد آوریم و اینکه این گروه در تلاش برای کاهش وابستگی به غرب و دلار است، با عضویت در بریکس بهرهمندی از بانک چندملیتی توسعه نوین بهعنوان جایگزین سوئیفت، از جمله عوامل قابل توجه به این عضویت است. همچنین خوب است حمایت رهبران گروه بریکس از حقوق هستهای صلح آمیز کشورمان را یادآور شوم. رهبران کشورهای عضو گروه بریکس در یکی از آخرین اقدامات خود، بیانیه مشترکی نسبت به رسیدن به توافق در مذاکرات هستهای وین ابراز امیدواری کرده و از حق ایران برای استفاده از انرژی صلح آمیز هستهای دفاع کردند و در تاریخ 2 شهریور 1402 رسما خبر اعلام عضویت ایران در گروه بریکس همزمان با سفر آیت الله رئیسی به آفریقای جنوبی در رسانه ها منتشر شد.
چه توصیه هایی برای این عضویتها به ایران دارید؟ بایدها و نبایدهای آن کدامند؟
هرچند برخی معتقدند هدف ایران از عضویت در بریکس تقابل با غرب، دلار زدایی و دور زدن تحریمها است، باید عرض کنم دلار زدایی به همان دلایلی که برشمردم اگرچه هدف بریکس و جهان است اما در کوتاه مدت امکان تحقق جدی ندارد و حتی در بلند مدت نیز ممکن است دلار همچنان به عنوان یکی از ارزهای جهان روا در سبد ارزی مورد توافق جهان حضور داشته باشد اما مشکلات تحریم و اقتصاد تورم زده فعلی کشور، موضوع روز ما است و نمیتوان سرنوشت امروز بحرانهای متعدد اقتصادی کشورمان همچون ناترازی بانکی، ناترازی سازمانهای بازنشستگی، ناترازی بودجه، ناترازی تجارت و ... را با عبارات رسانه ای، موکول به تحقق دلار زدایی کرد. تلاش برای دلار زدایی امری لازم در ابعاد جهانی است اما چین به عنوان دومین اقتصاد جهان هنوز بخش اعظم ذخایرش به دلار و شاید مهمترین شریک تجاری اش، آمریکا باشد.
البته به طور جدی معتقدم عضویت کشورمان در این اتحادیه و پیش از آن پیمان شانگهای، خط بطلانی بر تلاش امریکا برای انزوای سیاسی ایران بود اما همچنان موضوعاتی اساسی همچون رفع بحرانهای اقتصادی داخلی از جمله رفع انحصارها و موانع کسب و کار و رانت و فساد اقتصادی در پیش چشم اقتصاد ما است و نباید تلاش برای اهداف بلندمدت اقتصاد جهانی را با تلاش برای حل مشکلات امروز کشورمان التقاط کنیم. به گمانم همانگونه که تنها نگاه به غرب، خوب نبود، تنها نگاه به شرق هم موثر نباشد و شایسته است با جهان بر اساس منافع اقتصادی کشورمان در تعامل باشیم.