بی تدبیری مسوولان در مواجهه با ناترازی انرژی
به دلیل وابستگی ایران به گاز طبیعی، افزایش مصرف گاز در فصول سرد سال و با کاهش دما امری پیشبینیپذیر است. این در حالی است که مسئولان پیش از مواجهه با این موضوع تدبیری نمیاندیشند و در هنگامه مواجهه با بحران، به فکر تعویق آن میافتند.
به گزارش اکونگار به نقل از تجارت نیوز، به دلیل وابستگی ایران به گاز طبیعی، افزایش مصرف گاز در فصول سرد سال و با کاهش دما امری پیشبینیپذیر است. این در حالی است که مسئولان پیش از مواجهه با این موضوع تدبیری نمیاندیشند و در هنگامه مواجهه با بحران، به فکر تعویق آن میافتند.
هرساله در فصول سرد سال و در مواجهه با افزایش مصرف گاز، بحران کمبود گاز نمایان میشود. مسئولان در مواجهه با افزایش مصرف، به فکر به تعویق انداختن بحران میافتند تا بتوانند اوضاع کمبود گاز را از طریق سیاستهایی مانند قطعی، تشویق به صرفهجویی و جایگزین کردن انرژی جبران کنند.
نکته مورد توجه آن جاست که به دنبال تغییر فصول و کاهش دما، افزایش مصرف گاز در ایران امری منطقی است. چراکه اکثر سیستمهای گرمایشی در ایران، از سوخت گاز استفاده میکنند. علاوه بر بخش خانگی، در صنایع و نیروگاهها نیز وابستگی به گاز موضوعی جدی است.
در چنین شرایطی، مسئولان باید از مدتها قبل به فکر برنامهریزی برای فراهم کردن عرضه متناسب با تقاضا باشند. اما در همان فصول سرد سال و در هنگامه مواجهه با کمبود عرضه، روی به سیاستهای محدودکننده میآورند.
راندمان پایین نیروگاهی نفس برق را به شماره انداخت
این در حالی است که با بررسی دقیق تابع تقاضای گاز و چگونگی افزایش یا کاهش آن، میتوان نسبت به سیاستگذاری صحیح و بهموقع عرضه اهتمام ورزید.
حرکت کوتاهمدت تقاضای انرژی عمدتا فصلی است
در برآورد تابع تقاضای انرژی در بخش خانگی و تجاری مرتبط با گاز طبیعی، مطالعات مختلفی انجام شده است.
در مقاله «بررسی تابع تقاضای گاز طبیعی (خانگی و تجاری) در ایران»، که توسط غلامرضا کشاورز حداد، استادیار گروه اقتصاد دانشگاه صنعتی شریق و محمد میرباقریجم، پژوهشگر اقتصاد، نوشته شده، به تحلیل و بررسی عوامل موثر بر تابع تقاضای گاز طبیعی پرداخته شده است.
این دو پژوهشگر، با بررسی تقاضای انرژی نشان دادند که حرکت کوتاهمدت تقاضای انرژی بیشتر فصلی است.
به گفته آنها، دو واقعیت موجود در تقاضای انرژی، یعنی روند اصلی و ماهیت فصلی تقاضای انرژی را در مدلسازی تقاضای انرژی باید در نظر داشت. همچنین مولفه فصلی در مدل تقاضای گاز، تصادفی است؛ یعنی با گذشت زمان اثرات فصلی تغییر میکند. در مدلسازی اثرات فصلی، اثرات تصادفی فصلی و غیرقابل مشاهده، از اثرات فصلی قابل مشاهده نظیر تغییرات دما و شرایط جوی متمایز خواهد شد.
این بدان معناست که تغییرات فصلی مداوم هوا، موضوعی قابل پیشبینی است و میتوان به نسبت خوبی آن را برآورد کرد تا مسئولان و تولیدکنندگان، پیش از کاهش دما به فکر راهکاری برای مواجه نشدن با ناترازی تولید و مصرف گاز باشند.
دنیا در مواجهه با تقاضای فصلی گاز چه میکند؟
به جهت مقایسه واکنش دیگر کشورها نسبت به افزایش فصلی گاز، به برخی کشورهای اروپایی پرداخته خواهد شد.
کشورهای اروپایی برای مدیریت افزایش فصلی تقاضای گاز به دلیل تغییر دما و بهویژه در فصل زمستان، مجموعهای از تدابیر را اتخاذ میکنند تا از بروز بحرانهای انرژی جلوگیری کنند و تامین گاز برای مصرفکنندگان را مدیریت کنند.
آنها عمدتا برای مقابله با تقاضای فصلی بالای گاز، ذخایر گاز طبیعی خود را تقویت میکنند. این ذخایر معمولا در مخازن زیرزمینی نگهداری میشوند و در مواقع اوج تقاضا یا در مواجهه با بحران تامین، از آنها استفاده میشود.
لازم به ذکر است که اتحادیه اروپا به کشورهای عضو اتحادیه توصیه کرده است که ذخایر گاز خود را قبل از شروع فصل سرما پر کنند.
متنوع کردن سبد انرژی
بسیاری از کشورهای اروپایی تلاش میکنند منابع تامین گاز خود را متنوع کنند. این امر به کاهش وابستگی به یک منبع خاص مثل گاز روسیه کمک میکند. برای مثال، کشورهای اروپایی به تامین گاز از طریق واردات LNG یا همان گاز طبیعی مایع و خطوط لوله جدید از کشورهای دیگر مانند آذربایجان، نروژ یا کشورهای شمال آفریقا، در مواجهه با جنگ روسیه و اوکراین، روی آوردهاند. همچنین این تدابیر به کشورهای اروپایی کمک میکند تا با تقاضای فصلی گاز مقابله کرده و از بحرانهای احتمالی در فصلهای سرد جلوگیری کنند.
تقویت و گسترش شبکههای انتقال گاز بین کشورهای اروپایی به این کشورها کمک میکند تا در زمانهای اوج تقاضا بتوانند گاز را از کشورهایی که دارای مازاد گاز هستند، وارد کنند. پروژههایی مانند خط لوله «نوباکو» یا «ترک استریم» به منظور تسهیل انتقال گاز از مناطق مختلف به اروپا در دست اجرا است.
برخی کشورهای اروپایی در تلاش هستند تا وابستگی خود به گاز طبیعی را کاهش دهند. دانمارک و آلمان، به توسعه انرژیهای تجدیدپذیر مثل انرژی باد، خورشید، یا انرژی هستهای برای تامین نیازهای فصلی خود، توجه بیشتری دارند.
بهکارگیری ابزارهای مالیات و یارانه
از دیگر راهکارها میتوان استفاده از برنامههای تشویقی یا مقررات خاص، به جهت ترغیب مصرفکنندگان خانگی و صنعتی نام برد تا مصرف گاز خود را در ساعات اوج تقاضا کاهش دهند. این برنامهها ممکن است شامل نرخهای متفاوت برای مصرف گاز در ساعات مختلف یا تشویق به استفاده از منابع انرژی جایگزین باشد. همچنین در برخی از موارد، دولتها برای محافظت از خانوارها و صنایع در برابر افزایش قیمت گاز، از سیاستهای حمایتی مانند یارانههای انرژی یا تنظیم قیمتها استفاده میکنند.
البته در اوج بحران انرژی در سال ۲۰۲۲، آلمان دستور داد گاز به قیمت بسیار گران از بازار جهانی، برای ذخیرهسازی خریداری شود. آلمان برای جبران بخشی از این هزینه گزاف، یک مالیات ذخیرهسازی گاز معرفی کرد. این مالیات، با انتقادات بسیاری مواجه شد. چرا که هزینه تهیه LNG را برای کشورهایی مانند اتریش، اسلواکی و جمهوری چک افزایش داد.
پیشبینیناپذیر بودن برخی متغیرها در تابع تقاضای مصرف گاز
برخی عوامل از عهده پیشگیریها خارج است. برای مثال جنگ روسیه و اوکراین، به طور ناگهانی منجر به کاهش عرضه انرژی در اروپا شد. هرچند که با به کارگیری سیاستهایی که پیشتر اشاره شد، تا حدی از ادامه بحران جلوگیری شد.
اما عواملی مانند افزایش یا کاهش دما، متغیرهایی قابل پیشبینی هستند و با بهکارگیری اقداماتی به جهت آمادهسازی کشور برای شرایط تغییرات فصلی، میتوان از بروز بحران جلوگیری کرد.
نکته جالب توجه آن است که در ایران، مسئولان در مواجهه با کاهش دما، تازه به فکر راهکارهایی برای جبران ناترازی گاز میافتند.
از طرف دیگر، به دنبال پیشبینیپذیر بودن افزایش دما و افزایش مصرف گاز، مسئولان باید اقدام به پر کردن ذخایر سوخت نیروگاههای حرارتی کنند که این اقدام نیز در سال جاری رخ نداد. تا جایی که در حال حاضر بیش از 60 درصد ذخایر نیروگاهی در کشور خالی است.
در چنین شرایطی، مسئولان باید با در نظر گرفتن متغیرهای فصلی در تابع تقاضا، نسبت به اخذ اقداماتی برای جبران کمبود احتمالی اهتمام ورزند. اما عمدتا بحران گاز در کشور صرفا با تجویز یک سری مسکن ناپایدار، به تعویق میافتد.