گزارش میدانی «اکونگار» از صف‌های طولانی در بازار مواد پروتئینی

از نام نویسی برای خرید گوشت تنظیم بازاری تا فروش صوری/ استیک تام و جری ۱.۲ میلیون تومان عرضه می‌شود

بررسی‌های میدانی «اکونگار» نشان می‌دهد گوشت گوساله‌ای که مردم مناطق پایین‌تر شهر باید در صف‌های بین ساعت هشت تا ده صبح با قیمت ۴۹۵ هزار تومان تهیه کنند در مناطق بالاتر تهران همان گوشت را با برشی خاص‌تر بدون محدودیت به فروش می‌رسد.

به گزارش اکونگار، قیمت گوشت در هر منطقه متفاوت است، از صف‌ها طولانی خرید گوشت تنظیم بازاری در ساعت‌های معین و محدودی از روز تا برش‌های خاص و طعم‌های متنوع گوشت در پشت ویترین فروشگاه‌های مناطق بالای تهران که همه یک چیز را، اما با شرایط مختلف به فروش می‌رسانند. به طور مثال گوشت گوساله‌ای که مردم مناطق پایین‌تر شهر باید در صف‌های بین ساعت هشت تا ده صبح با قیمت 495 هزار تومان تهیه می‌کنند در مناطق بالاتر تهران همان گوشت را با برشی خاص‌تر بدون محدودیت زمانی و انتظار در صف با قیمت یک میلیون و 185 هزار تومان به فروش می‌رسد.

صف‌های طویل گوشت؛ تصویر روشن رشته دراز فقر در ایران

گوشت با مشقت، اما ارزان‌تر

اینجا یکی از تره‌بارهای حمزه آباد شهرری است. زنان و مردان در صف‌های مختلف برای خرید اقلام غذایی ایستادند. از صف‌های نسبتا طولانی تا انتظارهای کم‌تر از دو دقیقه‌ای برای خریدی با قیمت بالاتر. زن میانسالی که چادر مشکی‌اش را محکم روی سر نگه داشته با بی‌حوصلگی می‌گوید:«هر روز اینجا از هشت تا ده صبح گوشت دولتی می‌فروشند، هر کسی که بخواهد باید همین ساعت‌ها بیاید. چون بعد از ساعت ده چیزی باقی نمی‌ماند...خیلی وقت‌ها نمی‌گذارند بیشتر از سه کیلو گوشت بخریم و یک وقت‌هایی هم می‌گویند با دو کارت بانکی پرداخت کن که مثلا این هشت کیلو گوشت را دو نفر خرید کردند.» همان موقع پیرمردی با یک کیسه مرغی که از غرفه دیگر خریده، وارد صف گوشت می‌شود، از وضعیت قیمت‌ گوشت و مرغ می‌گوید:«برای خریدهای عید که آمدم به گمانم قیمت‌ها کمی بیشتر بود، اما الان بنظرم آمد کم‌تر شده. الان مرغ را با قیمت 70 هزار تومان خریدم. همین را از مغازه که می‌خری کمی گران‌تر می‌شود. البته من همیشه مرغ و گوشتم را از همینجا می‌خرم. مثلا پریروز هم برای خرید قلم گوساله تنظیم بازاری آمدم، که کیلویی 35 هزارتومان بود. ولی یک چیز به شما بگویم؛ بنظرم گوشت‌های گوساله تره‌بار دیر پز هستند. این را از چند نفر دیگر هم شنیدم.» همان موقع دختر بیست و چند ساله‌ای که منتظر نوبتش است، می‌گوید:«اصولا گوشت گوساله دیرپز است.» زن میانسالی با صدای نسبتا بلند اضافه می‌کند:«طعم این گوشت‌ها خوب است، اما واقعا کمی دیرپز است. شاید گوشت حیوان پیر است که می‌فروشند، ارزانی بالاخره  یک دلیلی دارد.» همان موقع یکی از مردها هم جمله‌ای اضافه می‌کند:«حالا اینها گوشت‌های گرم است، وای به گوشت‌های منجمدی که در غرفه مرغ دولتی می‌فروشند. من که هیچ وقت از آنها نخریدم چون اطمینانی به کیفیت آن ندارم.»

کم کم ساعت به 10 صبح نزدیک می‌شود، مردم داخل صف در مورد احتمال تمام شدن گوشت دولتی امروز با هم حرف می‌زنند. زن افغانستانی جلو می‌آید، از افراد داخل صف می‌پرسد؛«هنوز گوشت دارد؟»  دختر جوانی که تازه به جمع اضافه شده جواب می‌دهد؛«احتمالا الان اعلام کنند گوشت تمام شده، بیا داخل صف نهایت می‌گوید تمام شده است.» اما زن با لبخندی تشکر می‌کند و می‌رود. دختر جوان اضافه می‌کند:«بیشتر مشتری‌های این گوشت‌های دولتی اتباع هستند. چون قشر ضعیف، بیشتر از آن تهیه می‌کند.»

 چند نفری در داخل صف عجله دارند تا زودتر نوبت به آنها برسد، زن میانسالی با ترش رویی اشاره می‌کند: «انقدر گوشت کم می‌آورند که ساعت به 10 نرسیده تمام می‌کنند. ماشالله همه هم فقط گوشت گوسفندی می‌خرند، برای همین زودتر از همه تمام می‌شود. الان گوشت گوساله کیلویی 495 هزار تومان و گوشت ماهیچه گوسفندی کیلویی 675 تومان است، همین، در قصابی‌ها خیلی بیشتر خواهد بود.»

همان موقع اعلام می‌شود گوشت تمام شده و چند نفر باقی مانده در صف گوشت گوسفندی، غرلند کنان پراکنده می‌شوند و باقی افراد به صف گوشت گوساله حرکت می‌کنند. پیرزنی که جلوتر از همه بود چادر مشکی‌اش را زیر بغل مچاله کرده و با کیسه گوشتی از جمعیت دور می‌شود. می‌گوید:« الان گوشت گوسفندی با استخوان و چربی خریدم که کیلویی 600 هزار تومان حساب کرد. یک وقت‌هایی هم برای پخت غذا دنبه می‌خرم ولی الان دیدم قیمت دنبه را 275 هزار تومان زده که گران بود و نخریدم. دم عید از کجا تا کجا صف بود تا مردم گوشت دولتی بخرند. فکر می‌کردند ارزان است در صورتی که حتی قیمت دولتی آنهم گران است و این انصاف نیست.»

گوشت منجمد

اسم نویسی برای خرید گوشت

لا به لای جمعیت داخل تره‌بار قدم می‌زنیم، نظر دیگران را در مورد خرید گوشت و مرغ دولتی جویا می‌شویم. بیشتر آنها تجربه خرید گوشت برای عید را داشتند، زن جوان که در حال خرید چند کیلو پیاز و گوجه است، می‌گوید:«قبل از عید خیلی مردم را اذیت کردند. در تره‌بار سمت دولت آباد، مثلا یک بار مردم صف می‌بستند تا اسمشان را بنویسند و چند ساعتی منتظر می‌ماندند و دوباره باید صف می‌بستند تا گوشت را بگیرند که گاهی وسط کار به مردم می‌گفتند تمام شد. پیش آمده بود ما ساعت دو ظهر اسم می‌دادیم و می‌گفتند ساعت پنچ بار گوشت می‌رسد. بنظرم فقط معطلی و بی‌احترامی داشت. یک روز هم همین تره بار حمزه‌آباد آمدم، یک صف طولانی برای گوشت گوسفندی و مردم هم منتظر بودند، اما می‌گفتند هنوز بار نرسیده و مردم چند ساعتی در صف بودند. من دیدم صف طولانی است و نماندم. گوشت گوساله صف نداشت و چند کیلو گوشت گوساله با قیمت کیلویی 303 هزار تومان خریدم. یک بی‌نظمی کامل، مثلا اگر از یکی خوششان بیایند اجازه می‌دهند بیشتر خرید کند و اگر خوششان نیاید اجازه نمی‌دهند از یک مقدار گوشت بیشتری تهیه کنیم. جالب است که بارها چند ساعت منتظر خرید گوشت در صف بودیم، مثلا می‌گفتند ساعت سه ظهر بار گوشت می‌رسد، بعد در عرض نیم ساعت می‌گفتند گوشت تمام شد. این نشان می‌دهد که بیشتر گوشت را برای خودشان برمی‌داشتند. ولی دست مردمی که چند ساعت در صف بودند به کجا بند است؟»

گوشت‌های تنظیم بازاری کجا می‌رود؟

مرد میانسالی، خودش را شریک این بحث می‌کند؛« آخرهای اسفند واقعا بد بود، ما ساعت‌ها منتظر بودیم و مدام می‌گفتند هنوز بار گوشت نرسیده و بعد در عرض چند دقیقه می‌گفتند گوشت تمام شد و همه مردم داخل صف با وجودی که ساعت‌ها منتظر بودند دست خالی به خانه برمی‌گشتند. کاملا مشخص بود مقدار اندکی را به مردم دادند و باقی را برای خودشان برداشتند. این کارها فقط بی‌احترامی به مردم است. حتی فروشگاه کوروش هم باید از هفت صبح شماره می‌گرفتیم، همه از سر صبح در صف‌های طولانی منتظر بودیم. واقعا مردم را اذیت کردند. هر کسی هم این صف‌ها را می‌دید به جمعیت اضافه می‌شد.»بحث گوشت برای مشتری‌های این سبزیجات فروشی داغ شده و زن دیگری از تجربه صف خرید گوشت برای عید می‌گوید:«یک روز من از سر صبح در صف ایستادم. من شماره 10 بودم، بعد از چند ساعت انتظار ماشین حمل گوشت رسید و 10 دقیقه هم نشده بود که گفتند تمام شد.  ما فقط فکر می‌کردیم در این مدت کوتاه چطور گوشت تمام شد؟ خندمان گرفته بود چون کاملا معلوم بود گوشت‌ها چه شده است.»

توزیع بر اساس موقعیت جغرافیایی

جلوی یکی از فروشگاه کوروش‌های محله‌ی تهرانسر ایستادیم، ساعت کمی قبل از 10 صبح را نشان می‌دهد. زنی به همراه پسر جوانش بعد از خرید گوشت گوساله دولتی از فروشگاه بیرون می‌آیند. این زن اشاره می‌کند:«همین گوشت را پسرم می‌خواست از نیاوران کیلویی یک میلیون بگیرد، اما الان من دو کیلو را حدود 520 هزار تومان گرفتم. البته از تره بار همان جا هم از این گوشت‌ها گرفتم، حتی از همان جا کله پاچه دولتی هم گرفتم که اینجا نبوده، بنظر بر اساس خاص منطقه چنین چیزهای را توزیع می‌کنند. فقط بنظرم گاهی این گوشت‌ها دیرتر پخته می‌شود که حتی گاهی از قصابی هم گوشت می‌گیریم این اتفاق می‌افتد.»

گوشت

چند دقیقه بعد مرد میانسال با موهای جوگندمی، از فروشگاه بیرون می‌آید، چند کیلو گوشت دولتی خریده ودر مورد خرید این گوشت‌ها می‌گوید؛«زمان عید صف خیلی طولانی بود و حتی بعضی نوبت فروشی می‌کردند. قیمت‌ها بالاتر بود، مثلا مرغ تا 75 تومان هم رسید اما الان روی 69 هزارتومان است. من الان سه کیلو گوشت چرخ کرده خریدم که کیلویی 514 هزار تومان بود.»

کم کم ساعت به 10 و نیم می‌رسد، زن میانسالی که دیگر گوشتی به او نرسیده در مورد فروش گوشت دولتی می‌گوید:«گوشت دولتی خوب است و هر صبح که از جلوی این فروشگاه بکذرم، گوشت دولتی تنظیم بازاری می‌گیرم. مسجد داخل خیابان طالبی گاهی جلوی در، گوشت می‌فروشد، باقیمت بسیار پایین، ولی راستش به نظرم خوب نیست چون دو بار گرفتم و راضی نبودم. حتی گوشت‌های گرمش هم بنظر همان گوشت‌های منجمدی است که گذاشتند یخ‌اش وا برود.»

استیک تام و جری 1250 هزار تومان

وارد بخش گوشت فروشی، یکی از مجتمع‌های خرید فرمانیه به نام روشا می‌شویم. گوشت‌های مختلف با طعم و بافت‌های متنوع که پشت ویترین کنار هم چیده شدند. فیله‌های پنیری با تزئین کنجد سیاه تا مرغ شکم پر همراه با مخلفات کامل و فیله و قارچ چیز اسموکی، در رنج قیمتی 200 تا 260 هزار تومان برای چند تکه، اما در بخش دیگر این ویترین پروتئینی، انواع گوشت با برش و طعم‌های مختلف قرار دارد. استیک فیله گوساله یک میلیون و 185 هزار تومان، شاندیز طعم دار 875 هزار تومان، استیک راسته گوسفند یک میلیون و 590 هزار تومان و یا استیک تام و جری یک میلیون و 250 هزار تومان که یکی در روغن زیتون خوابانده شده و دیگری در گیاه رزماری. مردم جلوی این ویترین‌ها می‌ایستند و با دقت و حوصله گوشت خود را انتخاب می‌کنند. فروشنده در مورد نوع پخت هر کدام از این تکه‌ها با روی باز به مشتری‌ها توضیح می‌دهد. دیگر نه خبری از صف‌های طولانی برای خرید است و نه اجباری برای حضور در ساعت‌های معینی از صبح. حتی اینجا کسی با صدای بلند اعلام نمی‌کند موجودی گوشت تمام شد. همه با وقت کافی برای انتخاب گوشت دلخواه زمان صرف می‌کنند و بعد از خرید برای پخت غذای مورد علاقه خود راهی خانه می‌شوند...

 

از دیگر رسانه ها
دیدگاه