چالش جدی کاهش سرانه مصرف محصولات لبنی
متأسفانه پس از هدفمندی یارانهها زنگ آغاز کاهش مصرف سرانه لبنیات در کشور به صدا درآمد تا کل رشتههای دو دهه گذشته فعالان این صنعت پنبه شود.
به گزارش اکونگار به نقل از اقتصادسبز آنلاین؛ صنعت لبنیات بیشک، صنعتی استراتژیک در عرصه اقتصاد کشور بهشمار میرود که جدای از جایگاه اقتصادی، اشتغالزایی، ارزآوری و ارتقای ارزش افزوده در صنعت دامپروری تولیدکننده غذای سلامتی جامعه هم بهشمار میرود.
جهت بررسی آخرین وضعیت صنعت لبنیات، میزگردی با حضور، میراسلام تیموری، رئیس هیأت مدیره انجمن صنایع لبنی، رضا باکری، دبیر انجمن، هاشم صرافی (سولیکو)، وحید مفید (شرکت پاکبان)، حمید سوری (نیکو نام نهاوند)، مجید نادری (شرکت صنایع شیر ایران) اعضای هیأت مدیره انجمن و مهرنوش امجدی کارشناس صنایع لبنی، برگزار شد که ماحصل آن در ادامه میآید:
بهعنوان نخستین پرسش لطفاً آخرین وضعیت تولید در صنعت لبنیات را تشریح کنید.
تیموری: بزرگترین چالش صنایع غذایی موضوع کاهش سرانه مصرف لبنیات در کشور است. اگر به حدود 13 سال (1389) پیش بازگردیم، متوسط سرانه مصرف 100 تا 110 کیلوگرم در ماه را در مصرف لبنیات شاهد بودیم.
به دلایل مختلف الان متوسط مصرف سرانه به حدود 70 کیلوگرم رسیده است. این موضوع در حال حاضر بزرگترین چالش صنعت لبنیات است.
این امر دلایل متعددی دارد. کاهش سرانه مصرف لبنیات نه فقط چالش صنایع لبنی، بلکه چالش سلامت و بهداشت در کل کشور است.
امروز سهم صنایع لبنی در هزینه خانوار 0.7 درصد و در کل سبد مواد غذایی 2.5 درصد است.
این موضوع نیاز به آسیب شناسی صنایع لبنیات دارد چون دلایل مختلفی در داخل و خارج از صنعت دارد. برای مثال در داخل صنعت یکی از دلایل مهم کاهش قیمت تمام شده محصول است.
مفید: این موضوع از دو دیدگاه قابل بحث و بررسی است. از دید اقتصادی ما سعی کردیم بررسی کنیم در سالهای 1389 تا 1402 سهم لبنیات از مواد غذایی و سهم لبنیات در سبد کل خانوار در چه وضعیتی بوده است. به نظر میرسد این سهم در سبد کلی و سبد مواد غذایی خانوار، روند کاهشی داشته است. اگر روند کاهشی وجود داشته باشد، پس نمیتوان دلیل کاهش مصرف سرانه را فقط اقتصادی دانست. در چنین حالتی عوامل مختلف نقش دارند، برای مثال فرهنگسازی یکی از این عوامل است. متاسفانه فرهنگسازی انجام نشده و در مقابل تبلیغات غیرعلمی هم به آن اضافه شده است. بخش دیگر مربوط به خود صنعت است.
صنعت لبنیات به عنوان صنعت پایه که تامین کننده یکی از نیازهای ضروری تغذیه خانوارها بود، در تمام دنیا همیشه از حمایتهای دولت و حاکمیت برخوردار بوده است. به نظر میرسد در ایران عجولانه یارانهها را حذف کردیم. نقش هدفمندی یارانه پررنگتر کردن محصولاتی بود که در زندگی مردم تاثیر اساسی دارند. لبنیات جزو گروههایی بود که یارانهها را در سطح وسیعی به اقشار نیازمند جامعه میرساند. ولی در عمل درست برعکس این شد. ابتدا شیر یارانهای را قطع کردند، بعد از آن شیر مدارس را قطع کردند و همینطور زنجیرهوار در بخشهای مختلف این صنعت حمایتهای مورد نیاز و لازم را قطع کردند. آن هم از یک صنعت مادر که پایه سلامتی جامعه و حتی نسل آینده به آن وابسته است. امروزه یکی از شاخصهای توسعهیافتگی کشورها، سرانه مصرف لبنیات در آن کشور است.
برای مثال ژاپن کشوری است که به دلیل موقعیت جغرافیایی، غذاهای دریایی را زیاد استفاده میکند، سبد غذای دریایی یکی از بهترین سبدهای غذایی است؛ ولی اگر به برنامههای دولت ژاپن دقت کنید، برای افزایش سرانه مصرف شیر و لبنیات برنامهریزی مناسبی را در پیش گرفتهاند. درکشور چین لبنیات جزو برنامه غذاییشان نبوده، سرانه مصرف شیر در چین حدود یک کیلوگرم بوده، اما در سالهای اخیر سرانه مصرف آنها به سرانه مصرف ایران نزدیک میشود. در سال 2000 یا 2001 کل تولید شیر در حدود
4 تا 4.5 میلیون تن بوده، در همان سالها تولید شیر در ایران همین مقدار بوده است. در حال حاضر در ایران براساس آمارهای انجمن صنایع لبنی، تولید شیر حدود 10 یا 11 میلیون تن است ولی در چین میزان تولید بین 80 تا 100 میلیون تن است یعنی حدود 25 برابر شده است.
در مقایسه با همین دو کشور میبینید روند مصرف لبنیات را تشویق میکنند، ما روند مصرف لبنیات در ایران در سبد مواد غذایی خانوار در حال کاهش است. به نظر میرسد در حال حاضر بهترین شیوه، فرهنگسازی، تبلیغات صحیح و حمایتهای دولتی برای افزایش مصرف سرانه شیر و لبنیات در کشور است.
تیموری: همانطور که همکاران اشاره کردند، اگر سال مبنا را 1389 در نظر بگیریم که دولت وقت، هدفمندی و در حقیقت حذف یارانهها را اجرا کرد؛ کاهش مصرف لبنیات، به دلیل حذف شیر یارانهای و حذف شیر مدرسه آغاز شد. اگر این سال را به عنوان ملاک و سال پایه در نظر بگیریم، برای اینکه نشان دهیم روند تغییر قیمت لبنیات چه مراحلی را طی کرده است، سه شاخص، مشخص در قیمت تمام شده لبنیات مد نظر قرار میدهیم. نخست شیر خام است، در سال 1389 قیمت شیر خام کیلویی 450 تومان بود؛ این عدد در حال حاضر به 15 هزار و 500 تومان رسیده است،میبینید که قیمت شیرخام بیش از 34 برابر شده است.
شاخص دوم که در صنعت لبنی موثر بوده و جزو قیمتهای پایه صنعت به حساب میآید، قیمت مواد پتروشیمی در طبقات مختلف است (برای بستهبندی) در سال 89 برای موادر پی ای تی و پی ای ای، قیمت مواد پتروشیمی از متوسط کیلویی 500 تا 600 تومان بوده، در حال حاضر متوسط این قیمت برای پی ای تی به بالای 60 هزار تومان رسیده و یعنی 100 برابر شده است. در مواد پی ای ای به بالای 34 یا 35 هزار تومان رسیده که حدود 60 برابر شده است.
شاخص بعدی که نرخ ارز است سال 89 حدود هزار تومان بود که در شرایط فعلی به بالای 50 هزار تومان رسیده است که چیزی حدود 50 برابر شده است. یعنی صنعت در سه کالا یا شاخص اصلی خود با افزایش قیمت بین 60 تا 100 برابر افزایش مواجه است. حالا در نظر داشته باشید که در همین مدت چه بلایی بر سر قدرت خرید کارگران و کل جامعه آمده است. یک کارگر در ماه با یک ماه دستمزد چه مقدار از مواد غذایی را میتواند خریداری کند؟
سال 90 پایه حقوق دریافتی یک کارگر 368 هزار تومان بوده است امسال این عدد به 7 میلیون و 300 هزار تومان رسیده است. که مقایسه کف دستمزد امسال با سال 90 نشان میدهد دستمزد حداکثر 20 درصد افزایش پیدا کرده است. یعنی دستمزد کارگر 20 برابر افزایش پیدا کرده ولی صنعت بدون هیچ دخالتی با همین سه شاخصی که نام برده شد، قیمتها بین 60 تا 100 درصد افزایش داشته است. یعنی در واقع قدرت خرید مردم به همین اندازه کاهش پیدا کرده است!
دولت هیچگاه از صنعت لبنیات حمایت نکرده است. حتی زمانی که شیر یارانهای وجود داشت جزو محصولاتی بود که به طور تقریبی سودی نداشت. همچنین سازمان حمایت از مصرف کنندگان برای محاسبه «قیمت» شیرخام، سود در نظر نمیگرفت! دولت در بخش یارانه شیر هیچوقت به «صنعت لبنیات» کمک نکرد فقط به «شهروندانش» کمک میکرد. پس از آن با سیاست اشتباه در سال 89 همان حمایتها را از شهروندان برداشت. ابتدا شیر یارانهای، بعد پنیر، پس از آن هم شیر مدارس حذف شد.
باتوجه به کاهش مصرف سرانه، کارخانهها با چند درصد ظرفیت کار میکنند و مهمتر اینکه آیا بازارهای صادراتی جایگزین شده است؟
تیموری: خوشبختانه یکی از کارهایی که در عرصه ملی انجام دادیم، و دولت باید قدردان صنعتگران این بخش باشد؛ این است که کل شیرخام تولید شده در کشور را جذب میکنیم. یعنی از سال 89 به بعد هر مقدار شیری که تولید شد صنعت آن را خریداری کرد. حتی در سالهایی که قیمتها جهشهای بیسابقهای داشت. برای مثال سال 1401، صنعت با افزایش دو برابری قیمت روبرو شد؛ قیمت شیرخام 6 هزارتومانی به یکباره 12 هزار تومان شد.
در مورد ظرفیت هم به هر حال آنچه که صنعت برای خودش ظرفیتسازی کرده، حدود 15 تا 16 میلیون تن در سال است در بهترین شرایط کل شیر تولیدی کشور 10 میلیون تن است؛ که آن هم به طور کامل صنعت آن را جذب میکند. ظرفیت تولید هم با توجه به تعداد تولید کنندهها حدود 60 تا 70 درصد است. در مورد اینکه آیا صادرات تاثیری داشته، باید گفت بله؛ اگر صادرات نبود، حلقه ابتدایی یعنی همان تولید کننده از اساس از بین میرفت. پیشبینی میشود صنعت لبنیات در سال جاری حدود 750 میلیون دلار صادرات داشته باشد، یعنی بین 7 تا 10 درصد افزایش نسبت به سال قبل. آمار 6 ماهه نیز حدود 380 میلیون دلار بوده است.
با توجه به حدود 30 درصد ظرفیت خالی تولید، چقدر فضا برای توسعه صادرات وجود دارد؟
تیموری: با توجه به دیپلماسی اقتصادی که دولت انجام داده، به طور تقریبی میتوان گفت که سقفی برای توسعه صادرات وجود ندارد، به این معنا که 100 ظرفیت تولید را میتوانیم فعال کرده و در صادرات از آن استفاده کنیم. اما این موضوع یکسری مقدمات دارد که اگر انجام نشود، ظرفیت صادرات از بالقوه به بالفعل تبدیل نمیشود.
چرایی این موضوع هم مشخص است، ما در هر مقطع که خواستیم برای توسعه و رشد اقدام کنیم، دولت مانع تراشی کرد؛ این موانع برای حلقههای پیشین و پسین جواب میداد ولی برای خود صنعت آزار دهنده بود. در حال حاضر برخی از همکاران برای توسعه واحد صنعتی خود، نگران کمبود شیرخام هستند. دولت باید کاری کند که شرکتهای لبنی؛ مواد اولیه خودشان را بتوانند وارد کنند. این اولین مانعی است که دولت بر سر راه توسعه صنایع لبنی گذاشته است. این قانون در سالهای قبل تصویب شده ولی دولت حتی اجازه ورود موقت هم نمیدهد.
موضوع بعدی در مورد تک نرخی بودن ارز است. تا زمانی که تک نرخی شدن ارز اجرایی نشود در عمل نمیتوان هیچ صادراتی انجام داد و توسعه اقتصادی رخ نمیدهد. برای واردات سقف مشخصی معین شده است. حالا ما با چه ترفند و زبانی بیان کنیم که اقتصاد جهانی سقف و کف ندارد. موضوع جدی پیمانسپاری ارزی است که مقدمهاش همان چند نرخی بودن ارز است. ما هزینههای صادراتیمان با ارز آزاد است، اما پس از فروش کالا و دریافت ارز باید آن را به داخل برگردانیم و دولت آن را با ما به قیمت ارز ترجیحی و نیمایی و… حساب میکند! تنها راه حل این است که ما به اقتصاد جهانی (به معنای واقعی کلمه) وارد شویم و تعامل اقتصادی با دنیا داشته باشیم.
صرافی: یکی از دلایل اصلی چالشهای پیشروی صنعت لبنیات، «یکنواخت» یا «ثابت» نبودن شرایط در زنجیره تولید لبنیات است. یکی از مهمترین شاخصهای بیثبات در این زنجیره قیمت ارز است. برای مثال در بخش تولید (به کشاورز برای واردات نهاده) ارز ارزان میدهند، در نهایت هر محصولی که در این چرخه تولید میشود، پیامد همان ارز ارزان برای نهاده است و «قیمت نهایی» محصول دستوری تعیین میشود. این یکی از شاخصهایی است که شرایط برای تولید اقتصادی را از بین میبرد. چرا که بار نهایی تغییر قیمت در طول زنجیره را در نهایت بر دوش صنایع تبدیلی بخش کشاورزی میگذارند. برای مثال دامداریها مالیات نمیدهند، در بازار سهام و بورس نیز دامداریها حداقل بین 15 تا 20 درصد سود دارند، اما در مورد صنایع تبدیلی در همان بورس بین 3 تا 4 درصد بیشتر سودآوری ندارند!
موضوع دیگر مالیات بر ارزش افزوده مالیات بر مصرف است به طور کلی ارتباطی به این زنجیره ندارد. اما متاسفانه دولت صنعت را واسطه دریافت مالیات بر ارزش افزوده میکند. یعنی تولید کننده را مجبور میکند پس از محاسبه قیمت تمام شده 9 درصد هم روی آن، اضافه کنند. در این شرایط اقتصادی که قدرت خرید مردم بسیار متزلزل و پایین است یک ریال هم تغییر قیمت روی فروش محصولات تاثیر میگذارد.
ما به عنوان تولید کننده، موظف به وصول مالیات بر ارزش افزوده برای دولت هستیم. حالا این مقدار مالیاتها جمع شده باید توسط فروشنده دریافت شود اما چون خردهفروشان دفاتر قانونی نداشته و ضرائب مالیاتی را محاسبه نمیکنند و صندوقهای الکترونیکی هم ندارند، بنابراین سود این بخش را خردهفروشان میبرند ولی مشکلات و چالشهای آن برای تولیدکننده و صنعتگر باقی میماند.
در بحث صادرات هم عدم حمایت دولت از صادرات بسیار مهم است. در حال حاضر دولت تنظیم بازار داخلی از صادرات برایش مهمتر است. در سازمان حمایت از مصرف کنندگان بارها با شرکت کاله که صادرکننده ملی است، چالش داشتند. یعنی تذکر میدادند که اگر لازم باشد برای تعادل در بازار داخلی شرکت صادرکننده را جریمه میکنند! ما برای صادرات عوارض میپردازیم.
امروز دو سال است که ما از واردات کره بینیاز هستیم و کره صادر میکنیم. ولی بر صادرات کره عوارض وضع کردهاند. شیرخشک صادر میکنیم، بر شیرخشک و خامه عوارض صادراتی وضع شده است. برای مثال چند سال پیش که شرایط خاصی در کشور قطر پیش آمد و صادرات به این کشور آزاد شد، ظرف 12 ساعت تمام قفسه فروشگاههای قطر پر از محصولات ترک شد. اما ایران بعد از دو ماه توانست به بازار قطر ورود کند. به دلیل اینکه صادرکننده ترکیه حمایت میشود.
دولت ترکیه اعلام کرد، صادرکننده محصولات خود را به قطر ارسال کند دولت درآمد صادرکننده را تضمین میکند. اما ایران چه کرد، گفت صادرکننده کلی مشکل پیش رو دارد و باید آنها را حل کند و پس از دوماه در نهایت میتواند به قطر برسد آن هم زمانی که ترکیه همه بازار را گرفته بود.
مفید: صادرات یکی از شاخصهای مهم توسعهیافتگی و بلوغ یک صنعت است. وقتی یک تولیدکننده میتواند محصول خود را در خارج از چارچوب مرزهای داخلی عرضه کند و مورد قبول واقع شود یک کار بسیار عظیم کرده است. برای مثال کشور روسیه که خودش سالها صادرکننده به اروپاست، کالای ایرانی را برای ورود به بازارهایش تایید میکند؛ این افتخار است. این نشان میدهد که صنعت ما به نقطه بلوغ رسیده است.
اما این به آن معنا نیست که چالشی وجود ندارد. دولت معتقد است با افزایش تولید شیرخام و سرریز شدن تولید باید صادرات انجام شود. سال گذشته آماری که در هیات مدیره انجمن بررسی شد، حدود معادل 25 درصد شیرخام تولیدی در کشور، صادر شده است. آیا 25 درصد افزایش تولید شیرخام وجود داشته است؟ به طور قطع خیر. این از سفرههای مردم جمع شده است. به این معنا که مردم قدرت خرید نداشتند و سفرههایشان کوچکتر شده است، صنعت چارهای نداشته و برای اینکه محصول پسزده نشود، آن را به بهترین شکل صادر کند تا دامدار را حفظ کند. صنعت دامداری، اساس و پیش نیاز صنعت فرآوری لبنیات است. بنابراین شیر دریافت شده را صادر کرده است.
به صادرات باید نگاه متفاوتی داشت. موافق صادرات هستم همچنین موافق این هستم که به صنعت دامداری کمک کرد تا این صنعت رشد کرده و توسعه پیدا کند. باید صادرت داشته باشیم اما نه با کوچک شدن سفره مردم، نه با کاهش سرانه مصرف و… صادرات در حال حاضر فقط به این دلیل است که بتوانیم صنعت و دامدار را سرپا نگهداریم. موضوع حمایت از صادرات هم باید گفت، سیاستهای دولت بیشتر گرفتن پای صادرکننده و ایجاد مانع برای صادرات است تا حمایت از صادر کننده.
در حالی که همه دنیا به صادر کننده میدان میدهند و انواع و اقسام حمایتها را از صادرکننده انجام میدهند. اما اینجا صادر کننده را جریمه میکنند، عوارض میگیرند، مجبور میکنند ارزی را که خودش به دست آورده با قیمت پایینتر به دولت بدهد و با قیمت بالاتر دوباره از بازار آزاد تهیه کند و … در مقابل هیچ حمایتی هم نمیکند. برای مثال هیچ کدام از سفارتخانههای ایران در کشورهای خارجی امکانات یا مزایایی برای صادرکننده ایرانی قائل نمیشوند و اگر مشکلی هم پیش بیاید در عمل هیچ حمایتی از صادرکننده ایرانی نمیکنند.
سوری: همکاران به طور کامل و جامع به موضوع پرداختند. چند نکته باقی مانده که بهتر است به آن پرداخته شود. حدود 20 سال است که هیچ دستگاه و فناوری جدیدی برای این صنعت وارد کشور نشده است. با کشورهایی مثل چین هم که مراودات وجود دارد هیچ پیشرفت یا فناوری جدیدی وجود ندارد که بتوان آن را وارد کرد. اما نکته مهمتر این است که دولتها غذای مردم را دستاویز سیاستهای خودشان میکنند.
برای مثال در مورد شیرخشک، برای اینکه رضایت مردم وجود داشته باشد، صادرات شیرخشک برای کشورهای منطقه را برقرار کردند و نتیجه خوبی هم داشت. اما اگر ما فناوری این بخش از صنعت را داشته باشیم و بتوانیم صادراتمان را به خارج از خاورمیانه ببریم صادرات ما به طور قطع رشد بیشتری خواهد کرد. به نظر میرسد دولت اگر این صنعت را به حال خودش رها کند، به احتمال زیاد رشد بیشتری خواهد داشت!
نادری: یک نکته مهم در مورد صنعت لبنی وجود دارد با تمام گزارشها و عملکردهای خوبی که در این صنعت وجود داشته، باید گفت:کل صنعت دچار بحران است.
در چند سال اخیر اگر کل زنجیره را در نظر بگیریم، یک بخش از زنجیرهمان، بخش توزیع و فروش است. در بخش توزیع و فروش شرکتهای اصلی که وجود داشته با توجه رشد یکباره و روز افزون فروشگاههای زنجیرهای، شاید برای خرید و فروش به مشتریان به واقع تسهیل شده باشد؛ اما شرکتهای تولیدی که به این فروشگاهها کالا میفروشند، با مشکل مواجهند. پیش از این خردهفروشیهایی در سطح کشور داشتیم، در بخش لبنی حدود 130 هزار خرده فروش در سطح کشور بوده است.
در 130 هزار خردهفروشی که در کشور وجود دارد، وقتی جنس را تحویل میدادیم در نهایت ظرف چهار روز، پول جنسهای فروخته شده بازمیگشت. اما در طول 10 سال اخیر که فروشگاههای زنجیرهای رشد کردهاند و قارچگونه زیاد میشوند، گردش پول ما در این فروشگاهها به بالای 90 روز رسیده است. یعنی حداقل 3 ماه پول در این فروشگاهها باقی میماند! اگر این روند ادامه پیدا کند، به طور قطع با این فروشگاهها به چالش میخوریم؛ این در حالی است که این فروشگاهها از فروش درصد دریافت میکنند. حدود 30 تا 40 درصد فروش محصولات لبنی در این فروشگاهها انجام میشود و این باعث شده که هیات مدیره انجمن جلسات متعددی با انجمن پخش و انجمن فروشگاههای زنجیرهای داشته باشد؛ متاسفانه مشکلی حل نشد.
در مقطعی دولت سعی کرد با ورود به این چالش هزینه توزیع و فروش را کم کند. موضوع تسهیلات بانکی هم چالش جدیدی به وجود آورده است. به خصوص در صنعت لبنیات اگر نقدینگی وجود نداشته باشد، به هیچ عنوان صنعت راه به جایی نخواهند برد. صنایعی هم که تا به امروز توسعه پیدا کردهاند با تسهیلات ارزان قیمت بوده است. وقتی تورم بیش از 40 تا 50 درصد است، وقتی دولت تسهیلاتی میدهد با نرخ 18 درصد که در حال حاضر به 23 درصد رسیده، صنایع توانستند رشد کنند. اگر این تسهیلات وجود نداشت تمام شرکتها ورشکست بودند. متاسفانه با سیاستهای انقباضی که یکسال اخیر بانک مرکزی، در پیش گرفته است، بحران نقدینگی در شرکتهای لبنی در حال گسترش است. برای توسعه این صنعت به دلیل ماهیت آن باید نقدینگی در این صنعت مناسب و بالا باشد.
امجدی: بنده یکی از دغدغههای اصلی صنعت را افتراق میدانم تا همافزایی. چه در بازار داخل و چه در بازار صادرات، یک سیاست یکسان و همسو دیده نمیشود از دوستان خواهش میکنم، همانطور که ارزش افزوده داخلی را بررسی کردند، میزان ارزش افزوده صادرات را نیز محاسبه کنند و با ارزش افزوده سبد صادراتی کشورهای همسایه مقایسه کنند (مانند ترکیه) ببینیم ارزش افزوده سبد صادراتی آنها چقدر است و ارزش افزوده سبد صادراتی ما چقدر است. ارزش افزوده ما بیشتر به سمت کالاهای تولید شده به صورت خام و اولیه برای استفاده در فرآیند تولید رفته است. تعداد شرکتهایی که کالای آماده شده را عرضه میکنند بسیار کمترهستند.
در این 30 سال که در صنعت لبنیات فعالیت میکنم، هیچ سالی روی برنامه پیش نرفتهایم. یا در زمانی بوده که ما نمیدانستیم سرریز شیرمان را چه کنیم. در حال حاضر که سرریز شیر قابل کنترل است و برای صادرات میرود صادرات بهگونهای شده که اینقدر واحدهای شیرخشک تولید میکنند که باعث نگرانی برای تأمین مواد اولیه این واحدها شده است.
در سال 2013 میزان شیر تولیدی ترکیه 12 میلیون تن بود، در طول 10 سال اخیر به 25 میلیون تن افزایش یافته و در این فاصله سرمایهگذاریهای بسیاری صورت گرفته است. عربستان سعودی نیز هماکنون در عراق سرمایهگذاری کرده و این در حالی است که فعالان صنایع لبنی ایران با عبور از موانع متعدد به رقابت با رقبای خود در بازار جهانی میپردازند و این نوع رویکرد از نکات کلیدی است که مانع ارتقای ارزش افزوده صادرات این صنعت است.