یارانه‌ها به کام افغان‌های بدون مجوز

حشمت الله فلاحت پیشه، رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم ایران معتقد است: بخشی از «افغان ستیزی» در ایران به خلاء های قانونی برمی گردد و راهکار این است که اتباع داخل کشور صاحب «شناسه» شوند.

به گزارش اکونگار به نقل از شفقنا، فلاحت پیشه بیان کرد: از زمانی که عده ای موضوع اقامت را به سمت تابعیت کشاندند و با هدف سیاسی هم این کار را کردند، موضوع اتباع افغانی در ایران تبدیل به یک مسأله شد. مشکلی که اکنون وجود دارد، موضوع «اقامت» افغان هاست که متاسفانه هیچ کسی اختیار فراقانونی درخصوص اعطای تابعیت به آنها ندارد.

آژیر قرمز حضور کارگران افغان‌ در بازار کار ایران/حذف کارگران ایرانی حذف شدند

متن گفت وگوی شفقنا با حشمت الله فلاحت پیشه را می خوانید:

ایران، سالهاست میزبان میلیون ها مهاجر به ویژه از کشور افغانستان بوده است. همواره دیدگاه های مختلفی درباره رویکرد به مهاجران وجود داشته است. برخی خواهان تکریم مهاجران با حفظ ملاحظات امنیتی و برخی خواهان اخراج مهاجران بوده اند. شما بهترین رویکرد به مهاجران افغان را چه می دانید؟

بهترین رویکرد در قبال مهاجران افغانستانی عمل بر طبق رویه ها و قوانین بین المللی است. طبق قوانین بین المللی پناهدگان، مهاجران و اتباع کشورهای دیگر از یکسری شرایط حقوقی برخوردار هستند و یکسری قوانین و مقررات را باید بپذیرند لذا درخصوص اتباع افغانستانی باید طبق مقررات بین المللی عمل شود. واقعیت این است که ایران در طول بیش از ۴۰ سال گذشته میزبان مهاجران افغانستان بوده و باید توجه داشت که هیچ کشوری در طول تاریخ کشورها و دولت های جدید، به اندازه ایران به صورت طویل مدت میزبان اتباع خارجی نبوده است.

در طول این مدت مسئولان دولت های مختلف ایران به جای اینکه طبق رویه ها و قوانین بین المللی عمل کنند براساس یکسری مقتضیات عملاً عرفی و حتی سلیقه ای عمل کردند و نتیجه به گونه ای است که اکنون هم مردم ایران و هم دولت ایران و البته مهاجران افغان از آنچه وجود دارد، ناراضی هستند. یعنی حاصل اشتباهات گذشته نارضایتی ایرانی ها و افغانستانی ها از وضعیت کنونی اتباع در کشور است.

معتقدید در شرایط کنونی باید چگونه عمل شود؟

از زمانی که یک عده موضوع اقامت را به سمت تابعیت کشاندند و با هدف سیاسی هم این کار را کردند، موضوع اتباع افغانی در ایران تبدیل به یک مسأله شد، به هر حال عده ای آمدند و موضوع تابعیت را مطرح و عده ای هم آن را دنبال کردند، یعنی عده ای که دنبال ملت سازی بودند، خودشان را به نفهمی زدند که در ایران قانون خاک و خون حاکم است و در سراسر دنیا عملاً این قوانین یکسری قوانین تأسیسی و یکسری قوانین بنیادی برای تابعیت است برای اینکه دولت ها با سلیقه های خود مسایلی را مطرح نکنند.

یک عده ای این موضوع را مطرح کردند در صورتی که مساله ای که اکنون وجود دارد، موضوع اقامت است و هیچ کسی اختیار فراقانونی درخصوص اعطای تابعیت ندارد. باید موضوع افغانستانی ها را در قالب اقامت ببینیم و اتفاقاً این امر به سود خود افغانستانی هاست. وقتی در قالب اقامت ببینیم آن زمان وزارت کشور موظف است که قوانین اقامتی کشور را اعلام کند، اتباعی که در کشور هستند باید صاحب شناسه شوند یعنی مشخص شود که در ایران چگونه و برای چه مدت و برای چه کاری حضور دارند. آنچه امروز وجود دارد این است که تمام ایرانی ها صاحب شناسه هستند ولی بخش اعظم اتباع صاحب شناسه نیستند، در حال حاضر هر ایرانی کوچک ترین تخلف رانندگی هم مرتکب شود، اگر مسئولین اراده کنند در عرض چند دقیقه می توانند در هر جای کشور این راننده را پیدا کنند ولی اتباع حتی تخلفی هم مرتکب شوند، امکان شناسایی آنها وجود ندارد همانطور که به داخل کشور آمدند، می توانند برگردند، همانطور که در داخل کشور بدون شناسایی زندگی می کنند و می توانند شناخته نشوند؛ همین موضوع باعث شده که یکسری گروه های مافیایی شکل بگیرد و حوزه تخلف خود را از اتباع ایرانی به سمت اتباع بیگانه سوق دهند و یکسری تخلفات را در میان این اتباع صورت دهند که اصلاً امکان شناسایی آنها برای نظام امنیتی و انتظامی کشور وجود ندارد و همه اینها هم به ضرر اتباع تمام شده است لذا معتقدم همه وزارت کشورها و همه دولت ها در ایران در موضوع اتباع فقط شعار دادند، هیچ کدام حتی به وظیفه خود مبنی بر ساماندهی به اتباع یا مهاجران عمل نکردند.

موضوع دوم اینکه یکی از دلایل شکست ساماندهی ها این است کنترلی در مرز وجود ندارد. من به عنوان کسی که تمام مرز را گشتم و حتی کمپ های مهاجرین را دیدم، بیش از ۳۰ سال است که یک ردیفی به نام انسداد مرز وجود دارد و ۳۰ سال است که برای انسداد مرز پول داده می شود ولی به هیچ وجه نتوانستیم انسداد داشته باشیم. سیاست انسداد مرز از اینجا معلوم است که هر وقت شرایط تازه ای در افغانستان شکل بگیرد، ما ورود میلیون نفری افغانستانی ها به ایران را داریم که اخیراً یعنی بعد از حضور طالبان در افغانستان حداقل حدود ۲ میلیون نفر وارد ایران شدند. این مسایل واقعیاتی است که وجود دارد و تأکید دارم که انسداد مرز باید صورت بگیرد.

سال گذشته دولت ۳ میلیارد یورو پول برای انسداد مرز افغانستان داد، ترک ها همین رقم یعنی ۳ میلیارد یورو را از اتحادیه اروپا گرفتند و توانستند مرزهای شرقی خود را کاملاً مسدود کنند؛ این در حالی است که ایران علی رغم هزینه کرد این پول هنوز گزارشی نداده و فقط اخباری از سازه های بتنی داده می شود که من معتقدم اگر نظارت دقیقی صورت نگیرد، ۳ میلیارد یورو انسداد مرز به سرنوشت بودجه های ۳۰ سال گذشته گرفتار می شود.

برخی بر این باورند که به موضوع مهاجران افغان نباید با نگاه سیاسی نگریست و باید نگاه انسانی و اخلاقی باشد. دیدگاه شما چیست؟

به هر حال یک واقعیاتی را باید در نظر گرفت، اولاً قانون سازی حضور اتباع در ایران نباید به گونه ای صورت بگیرد که به ۴۰ سال سابقه مهمان نوازی ایرانیان آسیب بزند. اگر بحث مسایل انسانی باشد، ایرانیان همچنان پیشرو بوده اند و علاوه بر افغان ها سابقه میزبانی از همسایگان غربی را هم داشته اند ضمن اینکه من با آنچه تحت عنوان افغانی هراسی در حال شکل‌گیری است، کاملاً مخالف هستم. فراموش نکنیم که بخش اعظم نوسازی بعد از جنگ ایران و سازندگی های ایران، بدون حضور همدلانه افغان ها در ایران صورت نمی گرفت. این موضوع باید به قدرشناسی ایرانی ها اضافه شود. اکنون اصلاً بحث اخراج افغان ها مطرح نیست بلکه ساماندهی حضور آنهاست و من معتقدم که اگر خود افغان ها هم در این زمینه همکاری کنند، ساماندهی به سود آنها هم تمام می شود لذا موضوع را باید در این قالب دید، منتها اجرای قوانین داخلی و بین المللی هیچ منافاتی با اصول انسان دوستانه ندارد.

برخی بر این باورند با افزایش پدیده افغان ستیزی در کشور مواجه هستیم. دیدگاه شما چیست؟ اگر چنین باشد، آثار و تبعات افغان ستیزی در سطح داخلی و خارجی چیست؟ و چه راهکاری را برای تصحیح آن پیشنهاد می دهید؟

بخشی از افغان ستیزی به خلاء های قانونی برمی گردد؛ اولاً تمام ایرانی ها دارای شناسه هستند یعنی اگر هر ایرانی یک کارت شناسایی دارد، حتماً آدرس، محل کار و زندگی او کامل مشخص است و با این شناسه کاملاً اشراف امنیتی انتظامی بر همه اتباع ایرانی وجود دارد ولی چون بخش عمده ای از مهاجرین در داخل ایران، شناسه ندارند لذا هیچ گونه پوشش و شناسایی از آنها وجود ندارد؛ همین مسأله سبب شده گروه های مافیایی به سمت سوء استفاده از برخی اتباع روی آورده و به سمت سوء استفاده از ظرفیت ها بروند و باعث شده که عملاً بشنویم که در خیلی از موارد اسامی یکسری مهاجرین افغانی را در یکسری از تخلفات حضور داشته اند که من این موضوع را ناشی از یک ضعف قانونی می بینم که راهکار آن همان ساز و کارهای قانونی است.

ایران در طول ۴۰ سال گذشته به رغم اینکه با جنگ و تحریم مواجه شده، اما همواره مهمان نوازی کرده و این موضوع در چنین شرایطی می تواند این سابقه را از بین ببرد و حتی منجر به شکل گیری یکسری شرایط اختلافی بین ایرانی ها و افغانستانی ها شود که با توجه به بی سامانی مرزهای شرقی و حتی بی ثباتی دولت کنونی افغانستان و برخی جریانات افراطی حاکم بر آن دولت، می تواند شرایط خطرناکی را تحمیل کند لذا معتقدم که باید مراقب بود تا توطئه های که پشت افغان هراسی است و به دنبال ایجاد اختلاف تاریخی جدی و به ویژه جرقه زدن این اختلاف بر سر یکسری مسایل و تبدیل آن به اختلاف بین ایران و افغانستان است، تبدیل نشود. این موضوعی است که دولت و مردم ایران باید بدانند و اگر هر چه زودتر قانون را در این رابطه حاکم کنند، به روابط دو کشور خدمت کرده اند.

چگونه می توان آثار حجم عظیم مهاجران بر فرهنگ و اقتصاد و امنیت داخلی را لحاظ و وجوه مختلف آن را کنترل و مدیریت کرد؟

در حوزه فرهنگی و اجتماعی دستگاه های مربوطه باید به وظایف خود عمل کنند ولی در حوزه اقتصادی معتقدم که بخشی از این آثار قابل پیشگیری نیست. در شرایط کنونی بسیاری از مزایای ایرانی ها در حوزه کالاهای سوبسیدی به اتباع هم می رسد. یکسری واقعیاتی است که وجود دارد و من فکر می کنم در کوتاه مدت هم راهی برای مقابله با این قضیه وجود ندارد و در بسیاری از موارد هم اگر همه چیز ساماندهی شود آن زمان اتباعی که در کشور هستند، در قبال برخورداری از شرایط اقتصادی و اجتماعی و آموزشی قوانین را اجرا می کنند، این امر هم به سود افغان ها و هم به سود ایران است.

از دیگر رسانه ها
دیدگاه