چرا اقتصاد ایران به تب حمایتگرایی دچار شد؟
صحبت از فواید سیاست صنعتی در کشوری که دهههاست به تب حمایتگرایی دچار است، معنای چندانی ندارد. اتفاقا کشورهایی نظیر ایران که از نیمقرن حمایتگرایی آسیبهای بسیاری دیدهاند، آینه تمامنمای شکست این قبیل دعاوی هستند. بستن بازار و کشیدن دیوار به روی تجارت آزاد اگر اثربخشی داشت لاجرم باید ایران و کوبا صاحب رقابتپذیرترین بنگاههای صنعتی جهان بودند. اما این رویکرد نهتنها تحولی در فضای تولید صنعتی کشور ایجاد نکرده، بلکه بر عقبماندگی صنعتی ایران افزوده است.
به گزارش اکونگار به نقل از روزنامه دنیای اقتصاد، محمدحسین شاوردی،پژوهشگر سیاستگذاری عمومی در یادداشتی نوشت: معمولا سیاستهای عمومی در بزنگاههای خاصی امکان تغییر مسیر پیدا میکنند. دستگاه اجرایی در چنین مواقعی این امکان را مییابد که راه را برای ایدههای جدیدی باز کند. ایدههایی که گاه مغضوب بودهاند، در چنین مقاطعی فرصت طرح و تبدیل شدن به دستور کار اصلی دولت را مییابند. نظریه پنجره سیاستی کینگدان بهوضوح این وضعیت را تایید میکند. سیاستگذاری صنعتی یکی از این ایدههای مغضوب است که بعد از سالها انتظار پشت درهای دولت آمریکا دوباره فرصت این را پیدا کرده که به صحنهگردان اقدامات رسمی دولت تبدیل شود. دلیل این موضوع نیز دو چیز است: نخست دغدغههای امنیتی، ژئوپلیتیک و سیاسی دولت آمریکا ناشی از تلاش چین برای به چالش کشیدن هژمون آمریکا در جهان و دوم اثربخشی حمایتگرایی برای تحول صنعتی و احیای ظرفیتهای نوآوری آمریکا در مقابله با چین و سایر قدرتهای نوظهور. در چنین وضعیتی دو پرسش کلیدی قابل طرح است. اولا اینکه سیاستگذاری صنعتی که عمدتا از طریق سه قانون تراشه و علم، مهار تورم و زیرساختها در آمریکا نمود یافته است، تا چه میزان برای اقتصاد این کشور نجاتبخش باشد؟ دوم اینکه اتخاذ چنین رویکردی تا چه میزان میتواند آمریکا را در مسیر مهار چین یاری کند؟
سه نکته در مورد نرخهای رشد اقتصادی کشور
برای پاسخ به این دو سوال ابتدا لازم است کمی به اهمیت تجارت آزاد و اثر آن بر اقتصاد بپردازیم. علم اقتصاد ثابت کرده است که مبادله آزادانه به افزایش رفاه افراد منجر میشود و تلاش برای ساختن همهچیز توسط یک نفر (یک شهر، یک جامعه، یک کشور و...) حاصلی جز کاهش رفاه و گرانتر شدن خروجی نخواهد داشت. در یک سیستم اقتصادی واقعی مثلا در یک بنگاه صنعتی، تجارت آزاد حکم یک داروی نجاتبخش را دارد که به بنگاه کمک میکند تا بهترین قطعات با بالاترین کیفیت و کمترین هزینه را از بهترین مقاصد خریداری کند و هزینه تولید یک محصول را کم کند.
سامسونگ، هوآوی، اپل و تویوتا همه از نمودهای عینی بنگاههای مشهور هستند که به مدد تجارت آزاد جایگاه امروزی را کسب کردند. اساسا بنگاه در یک فضای باز اقتصادی و در یک جهان به هم پیوسته میتواند بهترین نیروی کار، متبحرترین متخصصان تولید و بهترین طراحان صنعتی را به استخدام درآورد و محصولی بسازد که قادر به رقابت با بازیگرانی در لبه فناوری هر رشته فعالیت صنعتی باشد. مصداق این حرف اتفاقی است که برای تسلای آمریکا و آوتار چین افتاده است؛ دو برندی که در صنعت خودروهای الکتریکی موفق شدهاند زیباترین محصولات را با قیمتی بسیار معقول و مناسب در کیفیتی ستودنی با کمک مهندسان بینالمللی بسازند.
محصولات این دو شرکت که امروز در بازارهای جهانی تحسین همگان را برانگیختهاند، نتیجه مستقیم تقسیم کار جهانی و استفاده مناسب از فضای اقتصاد بینالملل است. نقیض این موضوع نیز درباره خودروسازان ایرانی و نیمقرن تلاش ناکام برای ساخت خودروهایی همتراز بازیگران بینالمللی قابل اشاره است که نیاز به توضیح بیشتر ندارد. بر این مبنا مهمترین مشخصه اقتصاد آمریکا که استفاده حداکثری از جریان تجارت بینالملل بود، با اقدامات اخیر دولت بایدن کمرنگ خواهد شد.
هنوزمشخص نیست این عقبنشینی آمریکا چه تبعاتی برای اقتصاد این کشور در پی خواهد داشت، اما احتمالا این تغییر مسیر از کانال جریان سرمایه بینالمللی اثر عمیقی بر این کشور خواهد گذاشت. همچنین این رویکرد احتمالا به کاهش سطح رقابتپذیری بنگاههای صنعتی آمریکا به دلیل کاهش فشار رقابت خارجی منجر شود، ضمن اینکه به کاهش بازارهای این بنگاهها به دلیل تلافی چین و سایر کشورها منتج خواهد شد. بنابراین احتمال اینکه سیاستهای صنعتی بتواند در بلندمدت به تقویت بنگاههای صنعتی آمریکا کمک کند بسیار کم است.
مورد دوم پیرامون اثربخشی سیاست فعلی بایدن برای مهار چین است. ایالاتمتحده پیش و بیش از هر کشور دیگری میداند که چین در یک فضای باز و آزاد بینالمللی به رشد و نمو پرداخت و بزرگ شد و ادامه این مسیر نیز سبب برتری بلامنازع این کشور در زمینه صنعت و نوآوری شد. به هم ریختن تجارت جهانی از این منظر احتمالا راهکاری است که از سوی آمریکا تعبیه شده تا فرصتهای رشد چین و امکان استفاده این کشور از جریانهای جهانی نیروی انسانی، فناوری و سرمایه را کاهش دهد. چنین رویکردی حتی اگر سبب کاهش سرعت رشد چین شود، رفاه اقتصادی جهان را کاهش داده و بسیاری از فرصتهای رشد را از شرکتهای اروپایی و آمریکایی کمرنگ میکند.
گزارش اخیر رویترز از قول شماری از مدیران صنایع خودروی اروپا نشان میدهد که اروپا برای افزایش سطح رقابتپذیری محصولات صنعتی خود، بهویژه خودروهای الکتریکی، به سیاست صنعتی نیازی ندارد، بلکه فقط کمی زمان نیاز است تا صنایع اروپا خود را با شرایط جدید تطبیق دهند؛ به شرط اینکه بوروکراسی اداری کاهش یابد و سرعت عمل لازم را نیز داشته باشند.
با تب سیاستهای صنعتی چه کنیم؟
صحبت از فواید سیاست صنعتی در کشوری که دهههاست به تب حمایتگرایی دچار است، معنای چندانی ندارد. اتفاقا کشورهایی نظیر ایران که از نیمقرن حمایتگرایی آسیبهای بسیاری دیدهاند، آینه تمامنمای شکست این قبیل دعاوی هستند. بستن بازار و کشیدن دیوار به روی تجارت آزاد اگر اثربخشی داشت لاجرم باید ایران و کوبا صاحب رقابتپذیرترین بنگاههای صنعتی جهان بودند. اما این رویکرد نهتنها تحولی در فضای تولید صنعتی کشور ایجاد نکرده، بلکه بر عقبماندگی صنعتی ایران افزوده است.
صنایع ایران امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند تیمار معقول و علمی سیاستگذاران دلسوز هستند تا اقتصاد را به عنوان یک علم قبول داشته و به صورت توامان در مدیریت صنعت از خطاهای مهمی نظیر قیمتگذاری دستوری، ممنوعیت واردات، خودکفایی افسارگسیخته، مجوزدهی بیمهار، اعطای بیمحابای مشوق از مواد اولیه تا وام و زمین بین تولیدکنندگان و... پرهیز کنند.