فضای روانی ایرانیان، آسیبپذیرتر از واقعیتهای میدانی است
احتمال بازگشت ترامپ و تب تند شاخصهای کلان اقتصاد ایران / تشدید تنش و تحریم یا احیای مذاکره و توافق؟
روی کار آمدن ترامپ چه اثری بر اقتصاد ایران میگذارد؟ این سؤالی است که بیش از آنکه تحلیلگران و مردم به دنبال پاسخی برای آن باشند، سیاستمداران و سیاستگذاران باید. به فکر جواب آن باشند.
به گزارش اکونگار رضا طهماسبی نویسنده نشریه تجارت فردا در ویژهنامه نوروزی این نشریه نوشت: حدود ۱۰ ماه دیگر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار میشود و یک رقابت مجدد بین جو بایدن و دونالد ترامپ شکل میگیرد. تفاوت این انتخابات برای ما ایرانی ها در این است که ریاست جمهوری هر دو نامزد را در آمریکا و پیامدهایش برای ایران را برای یک دوره چهار ساله تجربه کردهایم و حداقل با رجوع به همین تجربه هشت ساله میتوانیم بگوییم ریاست جمهوری کدام یک برای ما بهتر است و ریاست جمهوری کدام یک آینده ما را متزلزلتر و شرایط اقتصادی کشور را بیشتر بیثبات میکند.
موج مهاجرت نیروی کار با تشدید تحریمها/ نرخ مهاجرت ایرانیان با خروج ترامپ از برجام چه تغییری کرد؟
ترامپ علاقه زیادی به انتخابات داشته و دارد؛ حتی اگر وارد رقابتهای انتخاباتی نشود. با این فرض قوی که او در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ خواهد بود، به تنها فردی تبدیل میشود که سه دوره پیاپی به عنوان نامزد حزب جمهوریخواه یک پای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بوده است. ترامپ پیش از دوره گذشته ریاست جمهوریاش هم بارها برای وارد شدن به انتخابات خیز برداشته بود. در سالهای ۲۰۰۴، ۱۹۸۸ و ۲۰۱۲ هم تمایلش برای ورود به انتخابات ریاست جمهوری را اعلام کرده بود و در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۱۴ هم علاقه داشت برای کسب عنوان فرمانداری نیویورک وارد رقابت انتخاباتی شود. گرچه به این تمایلات جامه عمل نپوشاند. حضور او در انتخابات مقدماتی ۲۰۱۲ با یک شگفتی همراه بود؛ ترامپ از همه رقبای احتمالیاش حتی از میت رامنی که نامزد نهایی جمهوریخواهان شد و از باراک اوباما شکست خورد در نظرسنجیها جلوتر بود. البته او در اوج کنار کشید و اعلام کرد. برای کسب کرسی ریاست جمهوری رقابت نمیکند اما به نظر این ورود اولیه به نوعی برای ارزیابی جایگاهش بود. او در این انتخابات از میت رامنی حمایت کرد.
ترامپ فهمید که حضور در یک برنامه تلویزیونی مانند کارآموز و برخی جنجالهای رسانه ای چقدر به The Apprentice)) چهره شدن او کمک کرده است همانطور که خودش زمانی به لری کینگ، مجری مشهور، گفته بود هیچچیز مانند داشتن یک برنامه جذاب تلویزیونی نیست. او طی سالهای ریاست جمهوری اوباما به ویژه دور دوم انواع و اقسام اظهارنظرهای جنجالی از زیر سؤال بردن مکان تولد و گواهی تابعیت او یا حمایت از بنیامین نتانیاهو در انتخابات اسرائیل را تجربه کرد تا در فکر و ذهن آمریکاییها بیشتر شناخته شود یکی از ابزار او اظهارنظرهای متفاوت و حتی گاهی متناقض بود. او در طول دوران فعالیتهای سیاسی خود از افرادی از هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات حمایت کرده و برخی مواضع خودش را در مورد مهمترین مسائل مورد مناقشه در آمریکا مانند دریافت مالیات با نرخهای بالا از ثروتمندان سقط جنین و بیمه سلامت تغییر داده بود.
مرور اظهار نظرهای ترامپ نشان می دهد او علاوه بر حاضرجوابی، تندگویی و رکگویی بیش از اینکه به تناقض نظراتش با گفته های قبلیاش توجه کند به شرایط روز توجه دارد؛ گویی مؤلفههای اقتصادی مانند هزینه منفعت یا هزینه فرصت برایش ملاک مهمتری است تا پایبندی به حرفهای گذشتهاش.
* ترامپ رئیس جمهور
وقتی دوران ریاست جمهوری باراک اوباما به سال پایانی نزدیک شد و رقابتهای درون حزبی برای انتخاب شدن به عنوان نامزد نهایی شکل گرفت، دونالد ترامپ وارد میدان شد. او در ۱۶ ژوئن ۲۰۱۵ در برج خود اعلام کرد که تلاش میکند تا نامزد حزب جمهوریخواه در انتخابات ۲۰۱۶ باشد. ترامپ با شعارهای ملیگرایانه مانند عظمت را به آمریکا برمیگردانیم یا اول، آمریکا منشی کاملا متفاوت با اوباما در پیش گرفت و با موضعگیری علیه قوانین مهاجرتی و مهاجران مخالفت با قراردادهای تجاری دوجانبه و چندجانبه به بهانه حمایت از کارگران آمریکایی حمایت از گروههای مذهبی مسیحی و اظهارنظرهایی اینچنینی تلاش کرد دل رأیدهندگان آمریکایی را به دست آورد. او پا به عرصه انتخابات مقدماتی حزب جمهوریخواه گذاشت که با حضور ۱۷ نامزد بزرگترین دور انتخابات تاریخ این حزب بود. ترامپ به پشتوانه چهرهای که تا آن زمان از خودش ساخته بود از ابتدا مطرحترین چهره و در واقع پیشتاز نظرسنجیها برای انتخاب شدن به عنوان نامزد نهایی حزب جمهوریخواه بود. او با وجود داشتن رقبای سرسختی که از حمایت بزرگان حزب برخوردار بودند مانند تد کروز عضو مجلس سنا یا جان کسیک فرماندار اوهایو، انتخابات مقدماتی حزب را به راحتی و با اختلاف برنده شد تا جایی که از میانههای راه دیگر توجهی به انتخابات مقدماتی نداشت و برای انتخابات سراسری تبلیغ فعالیت میکرد و حتی از رأیدهندگان و طرفدارانش خواست که رأی خود را برای روز انتخابات اصلی نگهدارند. ترامپ از این مرحله هدف خود را به جای رقبای همحزبی، که دیگر عملاً شکست را پذیرفته بودند، روی هیلاری کلینتون که پیشتاز نامزدهای حزب دموکرات بود تنظیم کرد.
ترامپ در ۲۱ ژوئن ۲۰۱۶ نامزدی حزب جمهوریخواه را پذیرفت و بهطور رسمی به همراه مایک پنس، فرماندار ایندیانا که ترامپ او را به عنوان معاون اول خود برگزیده بود. وارد کارزار انتخابات و رقابت با نامزد حزب دموکرات یعنی هیلاری کلینتون شد. اگرچه در نظرسنجیها هیلاری کلینتون پیشتاز بود اما فاصله ترامپ با او اغلب بسیار کم بود. اتفاقاتی که برای هر دو نامزد در طول دوران کمپینهای تبلیغاتی رخ داد، مانند اینکه کلینتون در مقام وزیر خارجه از ایمیل شخصی برای انجام امور کاری استفاده کرده و به اندازه کافی امنیت اطلاعات را رعایت نکرده یا انتشار فایل صوتی ترامپ علیه زنان کفه ترازو را به سمت ترامپ سنگینتر کرد. آنچه علیه ترامپ منتشر میشد بیشتر مربوط به رفتار او با زنان با عملکرد او در تجارت و کسبوکار شخصیاش بود، اما آنچه علیه کلینتون منتشر میشد، عمدتاً مربوط به عملکرد او در دولت و هیأت حاکمه بود و برای مردم آمریکا خطاهای کلینتون نابخشودنیتر بود.
همین اتفاقات بود که در نهایت باعث شد در انتخابات ۸ نوامبر ۲۰۲۶ این ترامپ باشد که با برنده شدن در ایالتهای حساس و تعیینکننده با ۳۰۶ رأی الکترال در برابر ۲۳۳ رای الکترال برای کلینتون پیروز مبارزه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باشد؛ اگرچه او حدود سه میلیون رأی کمتر از کلینتون بین مردم رأیدهنده کسب کرده بود. پیروزی ترامپ در حالی رقم خورد که اکثر نظرسنجیها تا روز قبل از انتخابات هم از پیشتازی کلینتون میگفتند. او از سوی نشریه تایم به عنوان شخصیت سال ۲۰۱۶ انتخاب شد و از اوایل سال ۲۰۱۷ قدرت را در آمریکا به دست گرفت. یکی از مهمترین مسائلی که او در طول دوران مبارزات انتخاباتیاش مطرح کرده بود، مسأله برهم زدن برجام و جدی گرفتن آنچه تهدید ایران میخواند. بود. مسألهای که به نظر از سوی دولتمردان ایران جدی گرفته نشد و گذشت زمان نشان داد که ترامپ تا چه اندازه در این سخن خود جدی است؛ او بارها اعلام کرد که توافق اوباما با ایران را قبول ندارد و ایرانیها باید با او مذاکره کنند. شکل نگرفتن این مذاکره در نهایت به یکی از مهمترین امضاهای ترامپ منجر شد، امضا برای خروج از برجام و بازگشت تحریمهای ایران؛ آن هم سختتر و جدی تر از گذشته.
* ترامپ و اقتصاد ایران
دونالد ترامپ روز ۲۰ ژانویه ۲۰۱۷ مصادف با اول بهمن ماه ۱۳۹۵ در مراسم تحلیف شرکت کرد و به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا معرفی شد. او در این زمان ۷۱ ساله و مسنترین رئیس جمهور تا آن زمان در ایالات متحده بود. ترامپ شما ظهر روز ۲۰ ژانویه ۲۰۲۱ در این سمت باقی ماند و طی این دوره چهار ساله باعث و بانی رخدادهای سیاسی و اقتصادی زیادی هم برای آمریکا و هم برای جهان شد. سیاستهای مناقشهبرانگیز او در عرصه بینالملل موافقان و مخالفان زیادی داشت اما او تا پایان دوره به همان سبک و سیاق خاصی خودش حکمرانی کرد و حتی خروجش از کاخ سفید نیز با حاشیههای فراوانی مواجه شد، چون او معتقد بود در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ برنده شده و جو بایدن با تقلب به عنوان پیروز انتخابات معرفی شده است.
ترامپ اثر زیادی بر عملکرد و روند شاخص های اقتصاد کلان ایران گذاشت. او در حالی به قدرت رسید که اقتصاد ایران سرمست از امضای برجام و فضای خوشبینی فوقالعادهای بود که در داخل و خارج از ایران در مورد جهش بلند اقتصاد ایران و بهبود فضا برای سرمایهگذاری و فعال کردن ظرفیتهای خاموش و مغفول مانده ایجاد شده بود. در ابتدای کار ترامپ نرخ تورم در ایران تکرقمی و نرخ رشد اقتصادی دورقمی بود، بازگشت شکوهمند اقتصاد تحریم شده ایران به بازارهای بینالمللی باعث شده بود انتظارات تورمی به پایینترین سطح خود برسد، راه بازگشت سرمایههای مسدودشده باز شود. ظرفیتهای تولید بهویژه در بخش نفتوگاز که بهواسطه تحریم غیرفعال شده بود مجدد فعال شود و سیل سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی بهویژه از اروپا به ایران سرازیر شود.
در آغاز ریاست جمهوری ترامپ بهمن ۱۳۹۵، براساس آمار بانک مرکزی نرخ تورم 6/8 درصد بود. علاوه بر این نرخ رشد سه ماهه سوم (پاییز) سال ۱۳۹۵ توسط بانک مرکزی با نفت ۱۵۷ درصد و بدون نفت 6/4 درصد بود. رسیدن به نرخ رش مثبت و تا این اندازه بالا برای اقتصاد ایران چه با احتساب نفت و چه بدون احتساب نفت شرایط خوبی فراهم آورده بود. اگرچه رشد اقتصادی با احتساب نفت سریعتر مثبت شد و جهش کرد. اما رشد اقتصادی بدون نفت در بهار سال ۱۳۹۵ منفی 5/1 درصد بود و در فصل تابستان بود که از رکود خارج رشد و با رشدی معادل 3/4 واحد درصد، نرخ 8/2 درصدی را رقم زد.
این در حالی بود که برابر گزارشهای بانک مرکزی نرخ رشد اقتصادی بدون نفت در فصل پایانی ۱۳۹۳ و در چهار فصل سال ۱۳۹۴ منفی بود. آمار مربوط به اجرای تولید ناخالص داخلی در فصل سوم سال ۱۳۹۵ حاکی از آن بود که رشد ارزش افزوده همه گروههای اقتصادی به جز مسکن مثبت بوده است. رشد ارزش افزوده بخش نفت به 6/74 درصد رسیده که نشان از رفع موانع صادرات نفت و جهش تولید نفت خام پس از اجرای برجام داشت. رشد ارزش افزوده بخش کشاورزی پنج درصد، صنایع و معادن 4/2 درصد، صنعت و معدن 3/11 درصد و خدمات 6/5 درصد بود که همه رشد قابل قبولی را نشان میداد. مهم است در نظر بگیریم که در آن دوران و با وجود رشد بالا و تورم اندک رشد متغیرهای پولی نسبت به میانگین درازمدت خود بسیار کمتر بود. برابر آمار بانک مرکزی در آذر ۱۳۹۵ نسبت به پایان سال ۱۳۹۴ رشد نقدینگی 5/16 درصد، پول 7/12 درصد، شبهپول 1/17 درصد و سپردههای بخش غیردولتی 5/17 درصد گزارش شده بود.
گزارش رسمی دولت از نرخ بیکاری در سه ماهه سوم ۱۳۹۵ نیز نشان میدهد که نرخ بیکاری شهری 3/13 درصد و روستایی 3/9 درصد شده است. همچنین نرخ بیکاری زنان 4/20 درصد و مردان 4/10 اعلام شده است. این چهره کلی اقتصاد ایران در زمانی بود که دونالد ترامپ در آمریکا رئیس جمهور شد، کسی که از قبل انتخابات مشخص بود که شمشیر را از رو کشیده و قرار است تا میتواند علیه ایران و اقتصاد ایران قدم بردارد و به نظر در این امر نیز موفق بود.
ترامپ یک سال و سه ماه بعد از روی کار آمدن، تهدیدش در مورد خط بطلان کشیدن روی برجام را عملی کرد. او روز ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۹۷ فرمان خروج ایالات متحده از برجام را بهطور رسمی امضا و اعلام کرد که دیگر به این توافقنامه پایبند نیست و علاوه بر اعمال تحریمهای گذشته محدودیتهای سختتری نیز علیه ایران وضع میشود. این اتفاق در حالی افتاد که از حدود شش ماه قبل بارها انگیزه بالای آمریکا برای خروج از این توافق اعلام شده بود و تقریباً همه احتمالاً غیر از مسئولان دولت در ایران، باور داشتند که این اتفاق دیر یا زود رخ میدهد. تحلیلگران این اقدام ترامپ را به مثابه سیلی به اروپا تعبیر کردند. آمریکا تلاش کرد با دستاویز قرار دادن برنامه موشکهای بالستیک ایران، کشور ما را ناقض روح برجام و نه نص صریح این موافقتنامه، نشان دهد. خروج آمریکا از برجام با اعلام نگرانی جدی از سوی سران اروپایی و مقامات سابق دولت آمریکا همراه بود اما در نهایت راه به جایی نبرد ترامپ با نقض برجام از آن خارج شد و اعلام کرد «بالاترین سطح از تحریمهای اقتصادی» علیه ایران اعمال خواهد شد.
سیاستهای ترامپ و اعمال شدیدترین تحریمهای اقتصادی بود که در کنار سیاستهای اقتصادی نادرست داخلی که زمینه را برای اثرگذاری همهجانبه و پرقدرت تحریمها فراهم کرده بود، باعث شد اقتصاد ایران در سراشیبی افول قرار بگیرد و همه میوههای برجام نرسیده و نچشیده و کال بر زمین بیفتد. چهار سال بد برای اقتصاد ایران تمام متغیرهای اقتصاد کلان را دستخوش تغییر کرد و متوسط شاخص های اقتصادی را به سطحی بدتر از میانگین درازمدت خودش انتقال داد.
در ۲۰ بهمن ۱۳۹۹ زمانی که ترامپ جای خودش را به جو بایدن داد، یعنی در پایان دی ماه ۱۳۹۹ نرخ تورم در اقتصاد ایران ۴۱ درصد و همچنان رو به افزایش بود. همدستی ترامپ و کرونا باعث شد رشد اقتصادی ۹ ماهه نخست سال ۱۳۹۹ با نفت و بدون نفت منفی و برابر منفی 2/1 و منفی یک درصد باشد (مرکز آمار ایران). بانک مرکزی البته در گزارش فصلی خود رشد اقتصادی کشور در فصل دوم سال ۱۳۹۹ را 4/5 درصد و در فصل سوم سال 8/3 درصد، البته با احتساب نفت، اعلام کرد. رشد تولید ناخالص داخلی بدون نفت نیز در فصول تابستان و پاییز ۱۳۹۹ به ترتیب 5/3 و 0/3 درصد اعلام شد. که البته بخشی از این رشد نتیجه طبیعی فروکش کردن موج اول کرونا بود. براساس دادههای جمعآوری شده توسط بلومبرگ از حدود 6/2 میلیون بشکه صادرات روزانه نفت ایران در بهمن ماه ۱۳۹۵ یعنی زمانی که ترامپ وارد کاخ سفید شد، صادرات نفت خام ایران در پایان دوره چهار ساله ترامپ به ۲۹۰ هزار بشکه در روز کاهش یافت.
نرخ رشد نقدینگی نیز که در سال ۱۳۹۵ با یک شیب عالی از ۳۰ درصد سال قبل به 3/23 درصد رسیده و از میانگین درازمدت حدود سالانه ۲۵ درصد خود پایینتر آمده بود. کاهش خود را تا سال ۱۳۹۶ توانست حفظ کند و دوباره روندی افزایشی در پیش گرفت و از سال ۱۳۹۹ از مرز ۴۰ درصد نیز عبور کرد که موجب بروز تورمهای بالا و فزاینده در سالهای اخیر شده است.
ارمغان ریاست جمهوری ترامپ در دوران چهار سالهاش برای اقتصاد ایران رشد بالای نقدینگی و تورم، رکود، افول شدید تولید و صادرات نفت خام، کاهش شدید درآمدهای دولت و به تبع آن کسری بودجه بالا، کاهش رفاه خانوارهای ایرانی و تنگنای معیشتی بود اگر چه در دوره چهار ساله ریاست جمهوری جو بایدن هم از تحریمها کاسته نشد و با وجود چندین دور مذاکرات غیرمستقیم، برجام احیا نشد و توافقی مابهازای آن هم بین طرفین به امضا نرسید اما از سختگیری شدید دوران ترامپ در اعمال تحریمها تا حدودی به دلیل زنده نگه داشتن امید به مذاکره، کاسته شد؛ ضمن اینکه راههایی برای دور زدن تحریم نیز از سوی ایران و شرکای تجاریاش ایجاد شد تا صادرات نفت خام ایران به چین مجدد رو به افزایش بگذارد. بهطور خاص آغاز جنگ روسیه و اوکراین و تمرکز ایالات متحده و اروپا روی روسیه و تحریم کردن این کشور فرصتی برای ایران پدید آورد که بتواند از مرکز تحریمهای یکجانبه آمریکا خارج شود و در بازار جهانی نفت بیشتر فعالیت کند. اکنون با توجه به احتمال انتخاب مجدد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری دور بعد باز هم این مسأله پیشروی اقتصاد ایران قرار گرفته است که با وجود ترامپ چه برنامهای برای تداوم حرکت در مسیر خود دارد و چگونه میخواهد روند رو به رشدی را تجربه کند.
* انتخاب بین بد و بدتر
به نظر میرسد طعنه مزاحگونه ما ایرانیها در انتخاباتهایی که در یکی دو دهه اخیر برگزار شده مبنی بر انتخاب بین بد و بدتر، این بار در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به واقع در جریان باشد. آمریکایی ها پنجم نوامبر ۲۰۲۴ مصادف با ۱۵ آبان ۱۴۰۳ باید در انتخابات شرکت کنند تا به احتمال بسیار نزدیک به واقعیت از بین جو بایدن و دونالد ترامپ یک نفر را به عنوان رئیس جمهور آینده انتخاب کنند. اکونومیست مینویسد این اولین انتخابات با رقبای یکسان در ۷۰ سال گذشته است. تا به امروز جو بایدن نامزد اصلی حزب دموکرات است و رقیبی برای او وجود ندارد؛ مگر اینکه در ماههای آینده وضعیت جسمانی بایدن ۸۲ ساله وخیم شود و قادر به ایفای مسئولیت ریاست جمهوری نباشد. در این صورت نامزدهای دیگر حزب مانند دین فیلیپس و ماریان ویلیامسون یا حتی کاملا هریس که برای جانشینی بایدن اعلام آمادگی کرده است میتوانند به میدان رقابت بیایند. در این میان حتی صحبتهایی نیز از حضور میشل اوباما به عنوان نامزد جایگزین حزب دموکرات میشود. در آن سوی میدان دونالد ترامپ کار سختی برای شکست دیگر نامزدهای جمهوریخواه نداشته و بهراحتی در صدر انتخابات درونحزبی ایستاده است. او به اتهام تهییج هوادارانش به شورش در جریان انتخابات دور گذشته که با شکست او همراه بود در دادگاه فدرال متهم است و علاوه بر آن حداقل سه پرونده نیز در دادگاه کیفری دارد.
در طرف مقابل دوران ریاست جمهوری جو بایدن با تورم نسبتاً بالا، مشکلاتی در سیاست صنعتی و آشفتگی در سیاست خارجی بهخصوص با مشکلات و چالشهای جدی در افغانستان، اوکراین و خاورمیانه و تهاجم اسرائیل به غزه تعریف شده است. اکونومیست در مطلبی با اشاره به پیشینه و عملکرد بایدن و ترامپ، نتیجه میگیرد که هیچکدام از دو نامزد محبوب رأیدهندگان نیستند و انتخابات آتی بیشتر از اینکه یک رقابت برای انتخاب رئیس جمهور محبوب باشد، یک همهپرسی برای انتخاب بین بد و بدتر است. این نشریه که همواره جزو منتقدان ترامپ بوده و در گزارشهایی مفصل نسبت به بازگشت او هشدار داده است، میگوید آخرین نظرسنجیها نشان از پیشتاری ترامپ دارد. نموداری که اکونومیست از نظرسنجیها منتشر کرده است نشان میدهد که از دسامبر ۲۰۲۲ که بایدن با ۲۴ درصد بالاتر از ترامپ با ۴۱ درصد آرا قرار داشت، فاصله دو نامزد کمتر و کمتر شده تا اینکه سپتامبر ۲۰۲۳ ترامپ پیشی گرفت و اکنون احتمال ریاست جمهوری او براساس نظرسنجیها ۴۵ درصد و پایدن ۴۳ درصد است.
سینا عضدی، مدرس روابط بین الملل در دانشگاه جورج واشنگتن در میزگرد تجارت فردا که در شماره ۵۲۷ در ۱۸ آذر ۱۴۰۲ منتشر شده در رابطه با شانس کمی بالاتر ترامپ برای پیروزی در انتخابات گفت: «در پنج شهر ایالتی اصلی که محل اصلی نزاع بین جمهوریخواهها و دموکراتهاست و رأی آنها در انتخابات سال آینده سرنوشتساز است. ترامپ اگر از بایدن جلوتر نباشد، شانه به شانه او حرکت می کند. دو نکته قابل توجه دیگر هم وجود دارد؛ اول کسانی که در سال ۲۰۲۰ در ایالتهای آمریکا مسئول انتخابات بودند و همه جمهوریخواه بودند در مقابل ادعای ترامپ مبنی بر تقلب در انتخابات ایستادند و اجازه ندادند ادعایش را پیش ببرد اما اکنون کسانی مسئول انتخابات هستند که خودشان معتقدند و ادعا دارند که در انتخابات تقلب شده است؛ پس با ترامپ انتخابات را میبرد یا نمیبرد که در آن صورت ادعای تقلب را پیش میکشد و اینبار کسانی هستند که از او حمایت کنند. دوم اینکه در حال حاضر نسل جدیدی از نمایندگان جمهوریخواه در کنگره حضور دارند که بیش از اینکه جمهوریخواه باشند ترامپیست هستند.»
رحمان قهرمانپور، پژوهشگر ارشد روابط بینالملل، هم در همین میزگرد نکاتی را برمیشمرد که فعلاً به ترامپ کمک کرده است. گرچه او میگوید با توجه به نظام پیچیده انتخابات در آمریکا و اینکه هنوز فرصت زیادی تا انتخابات باقی مانده نمیتوان چندان به نتایج نظرسنجیها اتکا کرد. او میگوید: «در حال حاضر یکی از مهم ترین مسائل مورد بحث در انتخابات نورم و افزایش هزینههای زندگی در دو سال گذشته در آمریکاست که در این مورد جمهوریخواهان شرایط بهتری در نظرسنجیها دارند و حدود پنج درصد از دموکراتها جلوتر هستند. موضع دوم مراقبتهای بهداشتی است که در این موضوع وضعیت دموکراتها بهتر است در موضوع مهاجرت جمهوریخواهان با ۶۵ درصد بالاتر از دموکراتها قرار دارند اما در موضوع خشونت با اسلحه دموکرات ها با ۶۵ درصد شرایط بهتری دارند. دو حریم در این موضوع ها و موضوعات دیگری مانند هزینههای دارویی و سقط جنین تقریباً شرایط برابری دارند و اینطور نیست که درصد بالایی از رأیدهنده ها بگویند یک حزب بهتر عمل کرده است. نکته دوم تأثیر «رأی حزبی» و «رأی شخصی» در انتخابات است. رأی حزبی یعنی کسانی که به خاطر تعلقات حزبی را رأی میدهند و رأیشان تقریبا مشخص است. اما در انتخابات ریاست جمهوری رأی شخصی افراد بسیار مهم است که در این مورد ترامپ جلوتر از بایدن است. او هواداران سرسخت و آتشینی دارد که قدرت بسیجکنندگی بالایی دارند. این بدنه سرسخت طرفدار ترامپ میتواند برای جمهوری خواهان امید ایجاد کرده و آرای سرگردان را جذب کند. بنابراین اگرچه در رأی حزبی رقابت بسیار نزدیک است اما در رأی شخصی وضعیت ترامپ بهتر است.
با این حال سینا عضدی با اینکه مخالفت ۱۰۰ درصدی خود را با ترامپ اعلام میکند به نکته مهمی اشاره دارد. او معتقد است روی کار آمدن ترامپ در آمریکا و یک حاکمیت یکدست در ایران از هر دو طرف فضای ذهنی تندروها را که تاکنون مخالف هرگونه مذاکره و تعامل و مخرب توافقها بودهاند. بهتر فراهم میکند. عضدی میگوید ترامپ به اندازهای با ایران مخالف است که هیچ تندرویی نمیتواند او را به مماشات با ایران و کرنش در برابر ایران متهم کند؛ آنچه خود او اوباما را بدان متهم میکرد. از طرفی دولت ایران نیز در اختیار تندروهاست و اگر این دولت با آمریکا توافق کند، دیگر نیروهای تندرو آن را متهم به خیانت یا سر فرود آوردن در برابر آمریکا نمیکنند. البته این فضا در صورتی فراهم است که اساساً علاقه ای بین دو طرف برای مذاکره و تعامل وجود داشته باشد.
* اقتصاد ایران بعد از ترامپ
روی کار آمدن ترامپ چه اثری بر اقتصاد ایران میگذارد؟ این سؤالی است که بیش از آنکه تحلیلگران و مردم به دنبال پاسخی برای آن باشند، سیاستمداران و سیاستگذاران باید. به فکر جواب آن باشند. در سال ۲۰۱۷ ترامپ در حالی به ریاست جمهوری رسید که مقامات ایران بعید میدانستند او برنده انتخابات باشد و سناریوهای خود را برای ادامه همکاری با دولت دموکرات کلینتون ترسیم کرده بودند. نظرسنجیهای داخل آمریکا نیز نشان می داد که کلینتون برنده انتخابات خواهد بود. حتی بعد از روی کار آمدن ترامپ هم دولت ایران معتقد بود. او نمیتواند تهدید به خروج از برجام را اجرایی کند و در نتیجه خطری از سوی او متوجه اقتصاد کشور نیست، تصوری که بسیار زود اشتباه بودنش مشخص شد.
اکنون نیز هرگونه غفلت میتواند به نتایج بدتری برای اقتصاد ایران ختم شود. ترامپ در حالی روی کار خواهد آمد که سختترین و شدیدترین تحریم ها علیه ایران وضع و اعمال شده است. از این جهت او دست بازی برای بیشتر کردن تحریم ها ندارد اما میتواند سهلگیریهای دوران بایدن را خاتمه دهد و فروش نفت ایران را که بعد از محدودیت شدید و از کمتر از ۳۰۰ هزار بشکه به بیش از 5/1 میلیون بشکه در روز رسیده مجدد کاهش دهد که درآمد دولت را به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد. گرچه این مسأله خود مستلزم این است که بتواند با بحرانهای جدیتری که آمریکا با آنها روبهرو است مانند روسیه و تهاجمش به اوکراین شرایط اسرائیل و نسلکشی این رژیم در غزه و بیثباتیهای جدی در عراق، افغانستان و یمن کنار بیاید. در واقع برای ترامپ اگر رئیس جمهور شود، مسأله اصلی و اولویت اول ایران نیست. با این همه همچنان اقتصاد ایران میتواند از روی کار آمدن ترامپ آسیب ببیند. جدی ترین مسأله ایجاد فضای روانی و افزایش انتظارات تورمی است. همان انتظاراتی که بعد از امضای برجام بر خروج از برجام موجب جهش یکباره نرخ ارز در کشور شد و تبعات آن سیاست گذاریهای اقتصادی اشتباه داخلی بود. از این منظر و با توجه به اهمیت ارز و قیمت نسبی آن در اقتصاد ایران همچنان از این ناحیه آسیبپذیری بالایی وجود دارد. از طرف دیگر اگر اعمال سفت و سخت تحریمهای قبلی و تنگتر شدن فضای فروش نفت باعث کاهش بیشتر درآمدهای دولت شود. با توجه به کسری بودجه بالایی که هماکنون وجود دارد، قطعاً بدهی دولت به بانک مرکزی و نظام بانکی افزایش مییابد و دستاورد دولت سیزدهم در کنترل نقدینگی به شدت در خطر قرار میگیرد و نتیجه آن چیزی جز بالا رفتن تورم و در تنگنا قرار گرفتن بیشتر معیشت مردم نیست. ریاست جمهوری ترامپ همچنین میتواند دسترسی ایران به درآمدهای نفتی خودش را سختتر کند که تشدیدکننده نتایج قبلی خواهد بود.
روی کار آمدن ترامپ همچنین شرکتهای خارجی را که در چهار سال گذشته تلاش کردند به نحوی با ایران برای فروش کالا یا خرید مواد اولیه و خام و نیمهخام ارتباط بگیرند و از فرصت ایران تحریم شده بهره ببرند مجدد زیر فشار خواهد برد و احتمال بالایی وجود دارد که آنها حتی معاملات مخفیانه و پوششی خود را هم با ایران لغو کنند؛ چون یا راهش بسته میشود یا ریسک انجام معامله بسیار بالاتر می رود.
ارمغان ریاست جمهوری مجدد ترامپ برای اقتصاد ایران افزایش شدید ریسک است. ریسک تجاری و ریسک سرمایهگذاری در اقتصاد ایران بالاتر می رود و این کار هم سرمایهگذاری داخلی و هم سرمایهگذاری فعلاً نزدیک به صفر خارجی را بیشتر تحت تاثیر قرار خواهد داد، ضمن اینکه احتمال خروج سرمایه را نیز تقویت خواهد کرد. ترامپ که در دوران گذشته اقتصاد ایران را به تورم و رکود مهمان کرد، در دور جدید هم اگر رئیس جمهور شود اقتصاد، کلان ایران را بیثباتتر خواهد کرد، مگر اینکه اتفاقی پیشبینی نشده یا خارج از انتظار رخ دهد مانند توافق تندروهای دو کشور با هم که نتیجه آن برای هر دو کشور میتواند پرثمر باشد. هم ایران میتواند اینبار بهتر و بیشتر از این توافق میوه بچیند، هم خیال آمریکا از خاورمیانه تا حدود زیادی راحت میشود و میتواند با تمام قوا به مسأله روسیه و اوکراین رسیدگی کند و برای پنجه انداختن در پنجه چین در حوزه اقتصاد نفس بگیرد؛ حتی فرصت مهار اسرائیل نیز برای آمریکا فراهم میشود چون مدعی است خطر ایران را فرونشانده است.