چرا «عجم اوغلو»، «جانسون» و «رابینسون» جایزه نوبل اقتصاد را گرفتند؟
روز گذشته، عجم اوغلو، جانسون و رابینسون ۳اقتصاددان نهادگرای جهان برای تحقیق و توضیح درباره چگونگی پیدایش نهادها و ایجاد رفاه یا فقر جایزه نوبل اقتصاد را دریافت کردند.
اکونگار، فهیمه اکبری صحت- کمیته نوبل روز گذشته عجم اوغلو، جانسون و رابینسون ۳اقتصاددان نهادگرا را برای تحقیق در زمینه رفاه و تاثیر نهادها بر افزایش و یا کاهش سطح فقر در جوامع شایسته جایزه نوبل اقتصاد دانست. اکونومیست در گزارشی با اشاره به تحقیقات پیشین این اقتصاددانها ابعاد این تحقیقات را بررسی کرده است.
نوبل اقتصاد به ۳اقتصاددان نهادگرا رسید
بررسیها نشان میدهد که در شرایط کنونی ۲۰درصد کشورهای ثروتمند حدود ۳۰برابر ثروتمندتر از ۲۰ درصد فقیرترین کشورهای جهان هستند و این شکاف درآمدی کاملاً پایدار است، بنابراین اگرچه کشورهای فقیرتر تلاش میکنند در مسیر رشد قرار بگیرند، اما این شکاف را از بین نمیرود.
عجم اوغلو، سایمون جانسون و جیمز رابینسون نشان دادند که بخش بزرگی از این شکاف درآمدی به دلیل تفاوت در نهادهای اقتصادی و سیاسی در جامعه است و بسیاری از نهادها از تعریف قواعد بازی در جامعه خارج میشوند.
واقعیت این است که تمامی موسسات با یکدیگر مرتبط هستند و ساختاری از مشوقها را برای تبادل انسانی فراهم میکنند. به طور دقیقتر، برندگان جایزه نوبل اقتصاد این تمایز را اثبات کردهاند که از یک سو، نهادهای فراگیر، مانند حقوق مالکیت و دموکراسی به طور گسترده جوامع را حمایت میکنند و از سوی دیگر موسسات استخراجی خطرات سلب مالکیت و خودکامگی را افزایش میدهند.
آنها اثبات کردند که مؤسسات فراگیر برای رشد و شکوفایی بلندمدت بسیار مهم هستند، درحالی که مؤسسات استخراجی منجر به فقر میشوند.
در تصور عموم بسیاری از ابزارها و امکانات عوامل رفاه معرفی میشوند، اما در واقع آنها پیامدهای رفاه هستند و گاهی همین عوامل مسیر رفاه جامعه را دشوارتر میکنند.
از نظر تجربی، برندگان جایزه نوبل اقتصاد با مطالعه یک مداخله عظیم در تاریخ بشر، استعمار بخشهای وسیعی از جهان توسط اروپاییها از قرن شانزدهم به بعد، را یک چالش برای رفاه معرفی کردهاند.
براساس مطالعات آنها، استعمار، تفاوتهای زیادی در نهادهای اقتصادی و سیاسی به وجود آورده است. از آنجایی که اروپاییهای بسیاری در مستعمرهها ساکن شدهاند، هرچه تعداد مهاجران بالاتر میرفت باید باید موسسات سرمایهگذاری بیشتری هم تاسیس میشد.
با استفاده بسیار خلاقانه از دادههای مربوط به میزان مرگ و میر سربازان، اسقفها، ملوانان مستقر در این مستعمرات، برندگان جایزه نوبل اقتصاد توانستند نشان دهند که یکی از مواردی که بر تعداد ساکنان واقعی تاثیر گذاشت، محیط بیماری در مستعمرات بود.
بنابراین، هر چه میزان مرگ و میر مهاجران کمتر میشد، اروپاییها بیشتر ساکن میشوند و مؤسسات فراگیرتری را به نفع مهاجران تأسیس میکردند.
درمقابل هرچه میزان بیماریهایی مانند مالاریا، تب زرد و سایر بیماریهای کشنده در مستعمرات بیشتر میشد اروپاییهای کمتری در مستعمرهها میماندند. هرچه تعداد اروپاییها بیشتر میشد، موسسات استخراجی به نفع استعمارکنندگان تاسیس شده و در بلند مدت رفاه جامعه استعمار شده را به خطر انداخته و بر ثروت استعمارکنندگان افزوده میشد. به عبارت دیگر این موضوع تاثیر گستردهای روی سطح رفاه داشت.
در شرایطی که در کشورهای استعمار شده سطح رفاه دچار یک تغییر شود و مردم به سوی فقر بیشتر و استعمارکنندگان به سوی ثروتاندوزی بیشتر بروند، ممکن است مردم عادی حاکمان را تهدید به انقلاب کنند، چنین تهدیدی استعمارکنندگان را با دوراهی رو به رو میکند که قدرت را حفظ کنند و یا با ارایه وعدههای اصلاحات اقتصادی مردم را کمی راضی کنند.
واقعیت این است که وعدهها قابل اعتماد نیستند و به محض بازگشت آرامش به میان مردم بازهم استعمارکنندگان وضعیت قبلی را پیادهسازی میکنند.
برندگان جایزه نوبل درک درستی از نحوه به وجود آمدن نهادها و اینکه چرا و چگونه ادامه پیدا میکنند، ارایه کردهاند.
از جنبه تجربی، آنها تأثیر عظیم مؤسسات را بر رفاه نشان دادهاند و اگرچه دستورالعملهای سادهای ارائه نکردند یا هیچ پیشنهاد سیاستی مشخصی ندارند. اما ثابت کردند که نهادهای فراگیرتر دموکراسی راه مهمی برای پیشبرد توسعه اقتصادی و کاهش شکاف درآمدی جهان در پیش دارند.