پیامدهای اصرار سیاستگذار بر نظریه خودکفایی
خودکفایی به معنی خودوابستگی تام یک اقتصاد و تولید همه کالاها، منجر به هدررفت منابع و ناکارآمدی تولید و در نتیجه کاهش تولید ناخالص داخلی و افت رفاه شهروندان میشود. اگر فرض کنیم هر فردی بخواهد از نانی که خود میخورد تا لباسی که میپوشد و تا لوازم خانهاش را خودش تولید کند، معلوم است که چگونه سطح رفاه زندگیاش به حد معاش حداقلی میرسد و این داستان برای کشوری که میخواهد همه کالاهای مورد نیازش را خود تولید کند، عینا وجود دارد. تولد علم اقتصاد با آگاهی یافتن به قدرت تقسیم کار و معجزه مبادله حادث شد. خود وابستگی یعنی چشم پوشیدن از این اصول اولیه علم اقتصاد. درحالیکه می توان منابع را به سمت تولید کالاهایی سوق داد که در آن مزیت نسبی وجود دارد و کالاهای دیگر را با مازاد تولید تهیه کرد و از هر واحد معین از منابع بیشترین تولید را بهدست آورد، رویکرد تولید همه کالاها در داخل منجر به از بین رفتن منابع و تولید و مصرف کمتر خواهد شد. این تلهای است برای تولید.
به گزارش اکونگار به نقل از دنیای اقتصاد ؛ آیا یک کشور باید در تولید تمام محصولات خودکفا باشد؟ این سوالی است که سالیان سالمورد مناقشه اقتصاددانان مختلف بوده و در زمان، پاسخهای متفاوتی بدان داده شدهاست. در سالهای اخیر تقریبا در تمام دنیا، ایده خودکفایی تقریبا منسوخ شده و کشورهای بسیار کمی هستند که در سیاستگذاریها پیرو این نظریه هستند اما در ایران، همواره خودکفایی مورد تاکید سیاستگذاران بوده و این تاکید مشکلات زیادی را نیز بر سر راه اقتصاد ایجادکردهاست. تقریبا دیگر هیچ اقتصاددانی نیست که با وجود اصل مزیت نسبی بر روی خودکفایی تاکید داشته باشد، اما سیاستگذاران راهی جدا از اقتصاددانان در پی گرفته و تاکید دارند در همهچیز حتی تلفنهمراه و... نیز باید خودکفا باشیم و در اینباره جدالی بین سیاستگذار و اقتصاددانان شکل گرفتهاست. البته در سمتی دیگر جدالی بین اقتصاددانان نیز وجود دارد و با توجه به شرایط تحریمی ایران، در مورد برخی محصولات، نظرات متفاوتی وجود دارد. برخی اقتصاددانان معتقدند باتوجه به شرایط تحریمی ایران و مساله امنیت غذایی، باید در تولید محصولات کشاورزی خودکفا باشیم، اما عدهای دیگر اعتقاد دارند اینطور نیست و اصلا نباید تحریم باشیم که بخواهیم بهخاطر تحریم و فرار از آن همهچیز را خودمان تولید کنیم.
خودکفایی از کجا آغاز شد؟
هرچند در سالهای پس از انقلاب، سیاستگذاران ایران همواره بر اصل خودکفایی تاکید داشتند، اما در سالهای اخیر و با اوجگرفتن تحریمها، تاکید بر این مساله نیز در کشور از سمت سیاستگذاران افزایش یافت و سیاستگذار تاکید داشت که باید در همهچیز خودکفا باشیم، اما سوال اینجاست که اصلا بحث خودکفایی در تاریخ اقتصادی از کجا آغاز شد و چه شد که این موضوع، مورداستفاده سیاستگذاران بالاخص در ایران قرار گرفت؟ پوریا بختیاری، تحلیلگر اقتصادی، در پاسخ به این سوال که بحث خودکفایی از کجا مطرح شد و چرا اخیرا با وجود آشکارشدن معایب آن، روی آن تاکید میشود، گفت: بحث تجارت آزاد و خودکفایی همواره یکی از بحثهای جدی اقتصاددانان بودهاست، یعنی همیشه این بحث وجود داشته که واردات کالاها را سخت کنیم یا فروش کالای داخلی در داخل را آسان کنیم؛ آنهم به اسم حمایت از تولید. مجادله بر سر خودکفایی موضوع جدیدی نیست و به سده پانزدهم در اروپا و دوره نظریه مرکانتیلیسم برمیگردد. مرکانتیلیستها شکل اولیه چیزی هستند که امروزه به خودکفایی معروفند.
آنها مانند هر نظریه اقتصادی دیگر، هدف خود را افزایش ثروت مردم میدانستند و اعتقاد داشتند یک کشور برای افزایش ثروت خود باید تلاش کند هر چیزی را در داخل کشور تولید و اتکا و وابستگی محصولات خود به سایر کشورها را تا حد ممکن کم کند. او ادامه داد: طبق این نظریه گفته میشد که دولت باید تعرفههای سنگینی روی واردات اعمال کند و به صنایع محلی کمک کند و رقابت را برای واردکنندگان بهشدت سخت کند تا آنها نتوانند با محصولات داخلی رقابت کنند. آنها اعتقاد داشتند کشور قدرتمند، کشوری است که میداند و میتواند نیازهای داخلی خود را خودش تامین کند و به کشورهای دیگر حداقل نیاز را داشته باشد، یعنی کشور قدرتمند، کشوری است که بیشترین محصولات را در داخل خود داشته باشد. این فلسفه مرکانتیلیستها هرچند طرفداران زیادی داشت، اما تا اواسط سال۱۷۷۶ که آدام اسمیت سرکارآمد، کمرنگ شد و بهطور کلی ازبین رفت. افرادی هم که به مرکانتیلیسم معتقد بودند با وجود آدام اسمیت و نظریات او در ثروت ملل، منتقد این نظریه شدهبودند. بختیاری با اشاره به اینکه آدام اسمیت اعتقاد داشت نمیتوان کشوری در تمام زمینهها خودش محصولات را تولید کند، گفت: کشوری نمیتواند در همهچیز خودکفا شود؛ اگر هم این اتفاق بیفتد، نمیتوان با قیمت مناسب و کیفیت بالا تولید کرد.
برای مثال همه کشورها نمیتوانند در تولید پارچه بهطور همزمان خوب عمل کنند و بهتر است هر کشوری روی کالاهایی تمرکز کند که مزیت نسبی دارند و چیزهایی که در آن مزیت نسبی ندارد را وارد کند. نظریه آدام اسمیت چیزی زودتر از آنچه فکر میکرد، گسترش یافت، خصوصا در شمالغرب اروپا و اولینبار نیز این نظریات در بریتانیا مورداستفاده قرار گرفت، یعنی در آنجا قیمت غلات سالها توسط حکومت تعیین میشد و چون این موضوع توسط حکومت تعیین میشد، اجازه نمیدادند غلات ارزان خارجی به علل مختلف به کشور وارد شود. ریکاردو و آدام اسمیت در آن دوران روی مزیت نسبی تاکید کردند و گفتند تمام سیاستهایی که در مورد خودکفایی وجود دارد، مانع رشد اقتصادی میشود. این سیاست در نهایت اجرایی شد، در نتیجه قیمت غلات کم و غذا ارزان شد. همه مردم و خصوصا قشر کارگر، پول مازاد زیادی داشتند و پول خود را وارد دیگر بخشهای اقتصادی کردند. او افزود: در نهایت شاهد افزایش ثروت بریتانیا و رشد اقتصادی شدیم؛ اما محصولات کشاورزی این کشور نابود شد و کشاورزان بیکار شدند؛ در نتیجه شیوه زندگی افراد تغییر یافت، یعنی نظریه آدام اسمیت هم درست بود و هم دردناک.
مشکل اساسی این نظریه هم همین بود؛ یعنی عدهای ازبین میروند. البته اقتصاددانها میگویند این موضوع توجیه دارد؛ چراکه در نهایت باعث افزایش ثروت در کل جامعه میشود. باید توجه داشته باشیم که وقتی کشوری تجارت آزاد را انتخاب میکند باید به این خطرات نیز توجه داشته باشد و اگر اینطور نباشد، در نهایت بهخطر خواهد افتاد، بنابراین باید حتما این امکان فراهم شود که همه مردم مزیت رقابتی خود را پیدا کنند. این کار سرمایهگذاری خوبی در بخش آموزش میطلبد.
همچنین باید جلوی انحصارطلبی ثروتمندان ایستاد، زیرا انحصار با تجارت آزاد در تضاد است. مدافعان تجارت آزاد همواره در مناظرات برنده هستند، اما عدمتوجه به مخاطرات زیستمحیطی و... سببشده مرکانتیلیستها دوباره سر برآورند و بگویند؛ کشوری قدرتمند است که همهچیز را خودش تولید کند. این تحلیلگر اقتصادی اظهار کرد: هرچند این استدلالها بیمعناست، اما مسوولان گول این حرفها را میخورند و رنج اصلی آن به مردم وارد میشود. طبیعتا نباید در تولید همه محصولات خودکفا بود و این موضوع اصلا عملی نیست. کشور باید در محصولاتی خودکفا شود که در تولید آن مزیت نسبی دارد.
خودکفایی به چه قیمتی؟
براساس اصل مزیت نسبی، تقریبا در جهان دیگر هیچ کشوری وجود ندارد که بخواهد بر روی خودکفایی تاکید کند؛ در واقع تجارت آزاد، راز مهم اقتصادی بین کشورهاست و همه کشورها از این اصل پیروی میکنند. این اصل در نهایت افزایش ثروت برای این کشورها را نیز بهدنبال داشتهاست، اما سوال اینجاست که چرا ما باید در تولید محصولات خودکفا باشیم؟ چرا هیچ کشوری دیگر از این قاعده پیروی نمیکند؟ موسی غنینژاد، اقتصاددان، به این پرسش پاسخ میدهد. او در گفتوگو با خبرنگار «دنیایاقتصاد» در پاسخ به این سوال که آیا ما باید در تولید تمام محصولات خودکفا باشیم یا خیر اظهار کرد: وقتی صحبت از خودکفایی میشود، باید روشن کنیم که معنی و مفهوم آن چیست. خودکفایی بهمعنای مطلق کلمه، هیچگاه در دنیای امروزی مطرح نبوده و مربوط به گذشته است.
در اقتصاد امروز خودکفایی نه ممکن است و نه مطلوب. او افزود: این مفهوم در ایران و کشورهای جهانسوم، به ضعفهای مربوط به تئوری وابستگی برمیگردد و در سالهای پس از جنگجهانی دوم مطرح شد. در آن برهه، کشورهایی که میخواستند از استعمار جدا شوند، موضوع خودکفایی را مطرح کردند و میگفتند اگر ما در نظام تجارتجهانی مشارکت داشته باشیم، تحت ستم و استعمار قرار خواهیم گرفت، بنابراین باید خودکفا باشیم تا از ستم استعمار رها شویم. این تئوریها غلط بود و غالبا نیز توسط چپها و... عنوان میشد. این اقتصاددان در ادامه توضیح داد: رفتهرفته کشورهای جهانسوم هم فهمیدند با خودکفایی نمیتوان بهجایی رسید و طی ۳۰سال اخیر مفهوم خودکفایی کاملا کنار گذاشته شدهاست و جز جریانهای معدود چپ و جهانسومی، کسی از این عقاید دفاع نمیکند. دنیای امروز، دنیای اقتصادهای بههم پیوسته است و کشورهای مستقل از یکدیگر اصلا قابلتصور نیستند.
غنینژاد با تاکید بر اینکه استقلال با خودکفایی تفاوت دارد و باید این دو مفهوم را از یکدیگر جدا کنیم، گفت: داستان استقلال متفاوت است. متاسفانه ما در ایران مدتی است که میخواهیم با همه دنیا مخالفت کنیم و خود را متفاوت از دنیا میدانیم و میگوییم باید تئوری منحصربهفرد خود را داشته باشیم. این تفکر غلط است؛ چراکه دنیای امروز، دنیایی است که تمام کشورها وابسته به یکدیگر هستند و هیچ کشور پیشرفتهای در دنیا وجود ندارد که در همهچیز خودکفا باشد. او افزود: تئوریهایی چون خودکفایی، از سوی کسانی مطرح میشود که هیچ چیز از اقتصاد نمیدانند. این افراد میگویند ما در حال مقابله با دنیای غرب هستیم و از همینرو باید خودکفا باشیم و دلیلی که برای ادعای خود میآورند نیز احتمال تحریمشدن است. وقتی احتمال تحریم را فرض بگیریم، یعنی کلا صورت مساله را اشتباه فهمیدهایم. ما اصلا نباید تحریم باشیم. تحریم یعنی فقر و در نهایت فلاکت اقتصادی.
صورت مساله باید ایجاد ارتباط متقابل با تمام دنیا باشد؛ نه خودکفایی. غنینژاد با اشاره به این موضوع که برخی حتی میگویند باید در تولید تلفنهمراه خودکفا باشیم، تصریح کرد: این ادعاها از کسانی نشات میگیرد که اقتصاد و بیزنس تلفنهمراه را هم نمیدانند. مگر در دنیا کشوری وجود دارد که در تولید تلفنهمراه خودکفا باشد؟ همین گوشی آیفون را درنظر بگیرید. آیا همه قطعات موبایل آیفون در آمریکا ساخته میشود؟ معلوم است که خیر. خود آمریکا در تولید این وسیله خودکفا نیست، پس ما چطور در تولید آن خودکفا شویم؟ فارغ از بحث توانایی و... این موضوع اصلا بهصرفه نیست و هیچ کشوری خودش به تنهایی تولید نمیکند. مشکل ما در ایران این است که افرادی با چنین تفکراتی در جریان سیاستگذاری قرار میگیرند. بسیاری معتقدند ما باید در تولید محصولات غذایی و کشاورزی خودکفا شویم، چراکه محصولات غذایی و کشاورزی به امنیت غذایی وابسته است و اگر در تولید این محصولات خودکفا نباشیم، امنیت غذایی ما در معرض مخاطره قرار خواهد گرفت.
غنینژاد در پاسخ به این سوال که آیا چنین ادعایی درست است یا خیر گفت: ما از ابتدای انقلاب خودکفایی در گندم را داشتیم و این موضوع سبب شد آبهای زیرزمینی ما نابود شود. سیاست خودکفایی در گندم غلط و ضدملی است. اگر اهل تخصص در سیاستگذاری اقتصادی و کشاورزی نقش داشتند، چنین عملی انجام نمیشد. تولید گندم برای ایران باتوجه به منابعی که کشور دارد بهصرفه نیست و نباید انجام شود. مگر ژاپن خودش گندم تولید میکند؟ مگر مشکل تامین مواد غذایی دارد؟ چرا ما فکر میکنیم ژاپن میتواند وابستگی متقابل داشته باشد و ما نه؟ او افزود: این تفکر که بخواهیم با همه بجنگیم و خودکفا شویم که امنیت غذایی خود را حفظ کنیم، کاملا غلط است. ژاپن اگر در کشاورزی واردکننده است، در مقابل صادرکننده کالاهای صنعتی است. دنیای امروز، دنیایی است که تمام کشورها در آن وابستگی متقابل دارند و اهمیت تجارتجهانی همین است. افرادی که از خودکفایی صحبت میکنند فرض را بر آن گرفتهاند که ما را از دنیا جدا کنند. ما باید به سمت تجارت حداکثری با همه کشورها برویم. ملاک باید اقتصاد و کارآیی باشد نه چیزهای دیگر. شعارهایی چون خودکفایی دیگر منسوخ و تاریخ گذشته شدهاند و تنها افرادی که دیدگاههای چپ و پوپولیستی دارند، این ادعاها را مطرح میکنند. غنینژاد تصریح کرد: تصمیمگیران ما باید یکبار برای همیشه خودکفایی و واژههای اینچنینی را کنار بگذارند.
در دنیای کنونی قدرت مهم است؛ قدرت استقلال اقتصادی بهدنبال دارد و هرچه اقتصاد ما ضعیفتر باشد، احتمال آسیبپذیری سیاسی و اقتصادی بالاتر خواهد بود. ما باید بهجای خودکفایی اقتصاد قدرتمندی داشته باشیم. اقتصاد قدرتمند یعنی در بازارهای جهانی مشارکت کنیم و بازارهای جهانی امکان صرفنظر از این مشارکت را نداشته باشند. او اظهار کرد: ژاپن و کشورهای غربی همه چنین وضعیتی دارند و قدرت اقتصادی است که قدرت سیاسی را بهدنبال دارد. چین را درنظر بگیرید. این کشور اقتصادی قوی دارد و در نتیجه از نظر سیاسی نیز قدرتمند است، بنابراین تلاش ما باید بر آن باشد که به سمت قدرت اقتصادی برویم، نه خودکفایی.
توسعه در گرو تجارت
هادی حقشناس، کارشناس اقتصادی نیز در اینباره به «دنیایاقتصاد» گفت: آیا در دنیا کشوری وجود دارد که در تمام محصولات یا محصولات کشاورزی خودکفا باشد؟ من کشوری را سراغ ندارم و بالعکس وقتی به تراز تجاری کشورها نگاه میکنیم، یعنی مجموع صادرات و واردات، کشورهای توسعهیافته همان میزانی که صادرات دارند، واردات نیز دارند. مبنا این است که در کدام محصول، مزیت نسبی داریم. وقتی به هر دلیلی من نمیتوانم مثلا سیب به قیمت ارزان تولید کنم، طبیعی است که سیب تولید نمیکنم. او گفت: البته برخی محصولات جنبه استراتژیک دارند. برای مثال برنج و گندم به امنیت غذایی مربوط هستند، اما در مورد بقیه محصولات باید ببینیم مزیت نسبی در تولید داریم یا خیر؛ مثلا ما در تولید برخی کالاهای صنعتی مثل پتروشیمی مزیت داریم. در کل باید در کالایی که مزیت نسبی داریم تولید کنیم و در سایر کالاها به واردات بسنده کنیم.
اولویتها مهم هستند
میثم مهرپور، کارشناس اقتصادی نیز در همینباره با تاکید بر اینکه خودکفایی به این معنا نیست که همه محصولات را در داخل کشور تولید کنیم، گفت: این اتفاق ممکن نیست و نه اصلا لزومی دارد که چنین چیزی انجام شود، اما باتوجه به شرایط جغرافیایی و سیاسی کشور ما این استدلال وجود دارد که امنیت غذایی در ایران از سایر کشورها اهمیت بالاتری دارد هم بهخاطر شرایط جغرافیایی و هم به لحاظ تاریخی. او افزود: در کشور ما پیشتر یعنی پیش از تحریم، همواره این استدلال بوده که اگر محصولات کشاورزی با قیمت پایینتر را میتوان وارد کرد، آن را وارد کنیم و تولید نکنیم. گندم مثالی برای این ماجراست، اما با توجه تجربه سالهای اخیر و اخباری مبنیبر اینکه دزدان دریایی به کشتیها دستبرد میزدند و...، گفته شد که خودکفایی در محصولات کشاورزی ضرورت دارد و اصل خودکفایی و خوداتکایی در محصولات کشاورزی بهنظر من باید وجود داشته باشد و در آن تردیدی نیست، اما این موضوع، بدان معنا نیست که ما باید همه محصولات کشاورزی را خودمان تولید کنیم. از طرفی محصولات کشاورزی را نمیتوان به یک چشم نگاه کرد. برای مثال، گندم، ذرت، نهادههای دامی و... با سیب و هندوانه تفاوت دارند. مهرپور اظهار کرد: اگر منظور از خودکفایی روی محصولاتی باشد که امنیت غذایی بالایی دارد، طبیعی است که یکی از برنامههای سیاستگذار ما باید این باشد که در محصولات غذایی استراتژیک خودکفایی داشته باشیم. ما بسیاری از محصولات کشاورزی را تولید میکنیم که نه اصلا صرفه دارد و نه نیاز است، لذا تفکیک قائلشدن بسیار مهم است.
این کارشناس اقتصادی در مورد مساله آب گفت: ما میتوانیم تولید بسیاری از محصولات کشاورزی که آببر هستند را ممنوع کنیم و در کشاورزی هم سیاستهای تشویقی و تنبیهی وجود داشته باشد؛ مثلا از تولید یکسری محصولات حمایت کنیم و بر تولید برخی محصولات عوارض وضع کنیم. به هرحال محصول با محصول متفاوت است. اگر محصول استراتژیک است، حتی اگر آببر است باید تولید شود، اما اگر محصول استراتژیک نیست، حتی در صورت کم آببر بودن، لازم نیست تولید کنیم.
مهرپور اضافه کرد: بهرهوری در کشور ما پایین و اتلاف منابع آب بالاست. کشاورزی ما مکانیزه و بهروز نیست و از کشاورزی مدرن و علمی فاصله دارد و این تفاوت در علمی نبودن کشاورزی نهفته است. با علمیکردن کشاورزی میتوان همین سطح تولید را با مصرف کمتر آب انجام داد. او با تاکید بر اینکه شرایط ایران با سایر کشورها متفاوت است گفت: در بسیاری از کشورهای توسعهیافته اروپایی و حتی آمریکا، پایه اقتصاد مبتنی بر کشاورزی و محصولات کشاورزی بودهاست. در آمریکا دودرصد اشتغال مستقیم مبتنی بر کشاورزی و ۱۰درصد اشتغال غیرمستقیم به کشاورزی وابسته است. مساله اولویت در اقتصاد مهم است. اقتصاد بدون اولویت محکوم به شکست است. هر اقتصادی که پیشرفت کرده، اولویت خود را مشخص کردهاست و فلسفه علمی چون اقتصاد اصلا وجود اولویت بوده و ما باید برای منابع محدود اولویت مشخص میکردیم. کشاورزی نیز همین است. باید در این محصولات نیز اولویتها را مشخص کنیم.
احمد جانجان، تحلیلگر اقتصادی، نیز در این رابطه به خبرنگار «دنیایاقتصاد» گفت: در بحث محصولات کشاورزی، ایران کشوری است که همیشه ریسک تحریمشدن را دارد؛ برای مثال در همین برجام؛ ما که خارج نشدیم؛ اما ریسک تحریمشدن وجود دارد؛ بنابراین نمیتوانیم بگوییم برونسپاری خواهیم کرد، چراکه ممکن است برای ما مشکل ایجاد شود، اما از طرفی محدودیت منابع نیز وجود دارد، بنابراین نیازمند یک برنامهریزی منسجم هستیم. او ادامه داد: پدر من در وزارت جهادکشاورزی فعالیت داشت. هر زمانیکه ما در تولید گندم در کشور خودکفا میشدیم، یک ساعت به ما هدیه میدادند و ما در سالیان سال، چندین و چند ساعت داشتیم. نکته اینجاست که خودکفایی یکبار اتفاق میافتد. شما نمیتوانی بگویی من امسال در تولید گندم خودکفا هستم، سالبعد نه. جشن گرفتن باید یکبار اتفاق بیفتد و نههزار بار. وقتی تعداد جشنها زیاد شود، یعنی اصلا خودکفا نیستیم. این تحلیلگر اقتصادی افزود: باتوجه به شرایط و سیاستهای موجود، امکان خودکفایی در تمام کالاهای اساسی وجود ندارد؛ چراکه اصلا از قبل هیچگونه برنامهریزی در اینباره انجام نشدهاست. خودکفایی یعنی از این به بعد در فلان کالا نیاز به واردات نداریم. برای مثال ما میتوانیم بگوییم در تولید فولاد خودکفا هستیم. در بحث کشاورزی نیز باید برنامهریزی و منابع آبی و... مدیریت شود، اما بهطور کل خودکفایی به این معنا که همه محصولات را خودمان تولید کنیم، شدنی نیست. او همچنین در مورد تحریمها اظهار کرد: نکتهای در اینباره وجود دارد و آن تغییر مبادی تامین منابع است. کارگیل آمریکا در حالحاضر بسیاری از محصولات موردنیاز ما در بحث کشاورزی را تامین میکند. بدین صورت که این شرکت کالا را به برزیل و کالا از برزیل به ایران میآید. برای کاهش فشار تحریمی، باید مبادی تامین کالاها را تغییر داد.